علت واقعی تعطیلات دو روزه

وزیر اقتصاد و امور دارایی علت اصلی تعطیلی دو روزه اخیر ادارات و سازمان های دولتی را صرفه جویی در مصرف برق عنوان کرد و شایعات مربوط به ارتباط این موضوع با تحصن بازاریان را بی اساس دانست.

 به گزارش البرز به نقل از ایرنا، سید شمس الدین حسینی روز یکشنبه در پایان نشست هیات دولت در گفت و گو با خبرنگاران این موضوع را مطرح کرد.

وی افزود: فقط یک صنف تعطیلی داشته و مسوولان وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان امور مالیاتی با اتحادیه اصناف جلسه خواهند داشت تا درباره چگونگی پرداخت 40 درصد مالیاتی اصناف بحث و بررسی کرده و به توافق برسند.

وزیر اقتصاد ادامه داد: سازوکارهای مشخصی در این زمینه وجود دارد و اتحادیه اصناف بر اساس توافق و تفاهم با سازمان امور مالیاتی در حال بررسی راهکار های پرداخت مالیات هستند.
حسینی اضافه کرد: آنچه مسلم است وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان امور مالیاتی بر اساس پیش بینی های قانون بودجه مالیات ها را تعیین می کنند و ما مطمئن هستیم سازمان امور مالیاتی و اتحادیه اصناف برای پرداخت عادلانه مالیات های درنظر گرفته شده، به توافق خواهند رسید.

وی تصریح کرد: همکاران ما در سازمان امور مالیاتی آمادگی دارند حتی در روزهای تعطیل پیش رو نیز اظهارنامه های مالیاتی را جمع آوری کنند.

وزیر اقتصاد و امور دارایی همچنین درباره نتایج سفرش به هند و شرکت در کمیسیون مشترک دو کشور گفت: یکی از ویژگی های مهم این نشست برگزاری به موقع آن و تاکید دو کشور بر سرمایه گذاری مشترک در زمینه های بازرگانی و گردشگری بود.

وی افزود: در این کمیسیون که در فضایی صمیمی برگزار شد شش موافقت نامه و یادداشت تفاهم از جمله در زمینه های حمل و نقل، هوانوردی، انتقال مجرمین، انرژی های نو و موسسات علمی امضا شد.

حسینی خاطر نشان کرد: قرار شد سند مربوط به تشویق و حمایت از سرمایه گذاری های خارجی که دو طرف به تفاهم کامل درباره آن رسیده اند، به تصویب هیات وزیران هند برسد.

وی گفت: همچنین قرار شد طرف هندی هیات بلند پایه ای برای پیگیری تفاهم نامه های مصوب در هند به ایران اعزام کند تا سند نهایی این توافق نامه ها آماده شود.

وزیر اقتصاد و امور دارایی همچنین درباره زمان مشخص اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها گقت: طرح هدفمند شدن یارانه ها از ابتدای مهر ماه سال جاری اجرا خواهد شد.


انتقال دفاتر مرحوم منتظری و صانعی به کاشان


انتقال دفاتر مرحوم منتظری و صانعی به کاشان

برخی اخبار از احتمال انتقال دفتر شیخ یوسف صانعی به کاشان حکایت دارد.

برخی اخبار از احتمال انتقال دفتر شیخ یوسف صانعی به کاشان حکایت دارد.
به گزارش«جوان آنلاین»،شنیده شده است شیخ یوسف صانعی به دلیل مشکلات پیش آمده برای دفتر وی در شهرقم قصد دارد دفترخود را به شهر کاشان منتقل کند.سفر اخیر وی به کاشان و دیدار وی با برخی اصلاح طلبان این شهر در راستای ارزیابی و بررسی وی دراین زمینه وفراهم آوردن شرایط و مقدمات انتقال ارزیابی می شود.
همچنین گفته می شود که وی قصد دارد تا دفاتر خود را برای فعالیت هرچه بیشتر در شهرهای دیگر نیز راه اندازی و افتتاح نماید.
شنیده ها همچنین حاکی از آن است آقای صانعی پیگیر انتقال دفتر مرحوم منتظری نیز به شهر کاشان می باشد.

سخنان تامل برانگیز جاسوس نقابدار آمریکایی

سخنان تامل برانگیز جاسوس نقابدار آمریکایی

یک جاسوس سازمان سیا طی سخنرانی در موسسه طراح انقلاب های رنگین در حالی که صورت خود را با نقاب پوشانیده بود تاکید کرد که فشار علیه ایران و ادامه روند تحریم ها برای توقف ایران هسته ای افسانه ای بیش نیست.

به نقل از آسوشیتد پرس، این جاسوس سازمان سیا اقدام های آمریکا و رویکرد های این کشور در برابر ایران را بی تاثیر نام نهاد و تحریم ها را افسانه نامید.
بنا بر این گزارش،این جاسوس سازمان سیا تحریم ها را برای متوقف کردن ایران توهم نامید.
وی که در موسسه واشنگتن و سیاست خاور نزدیک سخنرانی می کرد خطاب به غرب گفت:رویای توقف ایران را متوقف کنید. با این اقدام ها ایران تغییر نمی کند.
جاسوس سیا در ادامه ضمن ابراز ناراحتی از عدم دگرگونی سیاسی در فضای ایران به ویژه بعد از انتخابات ،غرب را متهم به کم کاری کرد و گفت: شما با نام بردن "جمهوری اسلامی" و دعوت به گفتگو برای ایران گل فرستادید،شما برای ایران شکلات فرستادید و آن ها را به مهمانی دعوت کردید.
وی در ادامه به دفاع از رژیم صهیونیستی و شبکه های فارسی صدای اسراییل و بی بی سی فارسی پرداخت.
وی در پایان اذعان کرد که با وجود فعالیت های جاسوسی خود و همدستانش علیه نظام ایران،جمهوری اسلامی کماکان استوار است و خود و آمریکا سرخورده شده اند.


بهرمانی یا رفسنجانی؟

این روزها رسمی جالبی که باب شده این است که آقا زادگانی که از مرام و سیره مقدس پدر جدا می افتند و راهی برخلاف مسیر پدر برمیگزینند توسط برخی از مردم نام بلند پدر گرامیشان از ادامه اسم های کوچکشان حذف میگردد. تا هشداری باشد به راهی که میروند حال اگر بدانند سریعا برمیگردند و اگر هم ندانند توده  مردم را گروهی سازماندهی شده و اندک میپندارند که میخواهند محبوبیت فراگیر انها را درسطح کشور تحت الشعاع قرار دهند!

سید حسن مصطفوی:

اولین بزرگ زاده ای که مفتخر به این تغییر نام شد سید حسن خمینی بود که پس از خون دلی که به دل همه ما دوستداران بیت امام کرد و بر همه تذکر های دلسوزان به دیده تمسخر نگریست ناگهان توسط نیروهای انقلابی به عنوان سید حسن مصطفوی خوانده شد تا نام بلند آوازه خمینی کبیر هنگام ملاقات با سران فتنه و خنده ها و مزاح هایشان در عروسی اقا زاده ها مورد بی مهری و دهن کجی قرار نگیرد.

البته این تغیر نام هزینه هایی هم داشت و وزیر کشور و رئیس ستاد اقامه نماز جمعه توسط یکی از نزدیکان ایشان مورد عنایت فیزیکی قرار گرفته و دراین راه بزرگ جانباز شدند!

دکترعلی فریمانی:

دومین بزرگ زاده جناب دکتر علی مطهری است که اگر نگوییم بی بصیرت، نمونه بارز بصیرت خفته شناخته می شود. ایشان که اصلا معلوم نیست کدوم وری است همه را گیچ و مبهوت کرده است و در جریان توهین های بسیار زشت اخیرش به دکتر کوچک زاده ،در میان نیروهای انقلابی از نام بلند و پرافتخار مطهری عزل شده و به نام علی فریمانی خوانده شد.

دکتر علیرضا حسینی:


فرزند شهید مظلوم بهشتی هم که دیگر اظهر من الشمس هستند. واقعا که این شهید بزرگوار هنوز هم مظلوم است .ایشان نیز به دلیل طراحی و مدیریت بخش عمده ای از فتنه با عنوان علیرضا حسینی خوانده شود بهتر است تا نام بهشتی همچنان پاک و مطهر بماند و البته مظلوم  

و اما ...

 بهرمانی یا رفسنجانی؟


بزرگان این انقلاب روی چشمان ما جا دارند و ما قدر زجر ها و مرارت هایی که کشیده اند را نیک میدانیم و حساب فرزندان و بیت ها و عملکرد های ناصواب آنها را به پای بزرگان نمینویسیم اما به شرطها و شروطها و اعلام برائت بزرگان از عملکرد های غلط منسوبین من شروطها..

کاری که امام بزرگوار بارها و بارها انجام میداد و نسبت به نزدیکان خویش بسیار  حساس بود. رهبری معظم انقلاب نیز به شدت نسبت به این امر حساس هستند و همه فرزندان و حتی داماد های خویش را از شرکت در فعالیت های اقتصادی بر حذر داشته اند.

اما بزرگی نیز در این انقلاب هست که همیشه در کنار امام ،رهبری و بزرگان شهید این انقلاب بوده است اما مردم در باب فرزندانش حرف های ناگفته زیاد دارند و حد اقل میتوان گفت انتظار دارند تا فرزندان ایشان در مقابل اعمال و کردارشان پاسخ گو بوده و در صورت انجام تخلف مانند دیگران و یا حتی شدید تر با آنها برخورد شود اما ایشان در هیچ مقطعی حاضر به پذیرفتن اشتباهات فرزندانشان نیستند و مدام آنها را از نیروهای متعهد و متخصص این نظام میدانند که حسادت عده ای نمیگذارد تا آنها به راحتی به این انقلاب خدمت کنند.!

من نمیدانم که اصلا آنها دارند خدمت میکنند یا خیانت ،خداداند. اما صحبت ما با آقای هاشمی این است که یقین بدانید اگر شما با قاطعیت، اعمال خلاف قانون و گاهی فراقانون فرزندانتان را به شدت محکوم میکردید مردم انقلابی اکنون فرزنداتان را با نام بهرمانی صدا میکردند و نام شما مختص خودتان میماند و بس ..

حال خود دانید که در دادگاه آقا مهدی، ایشان را مهدی هاشمی بهرمانی بخوانیم یا مهدی هاشمی رفسنجانی؟!


سران فتنه کی اعدام می شوند؟

یادداشت های حسین قدیانی ؛
 

جدایی افتاده میان من با خودم؛ سالهاست. پاره تن منی تو، آنقدر که دوستت دارم. فرمانده بابا اکبر در جاده اهواز – خرمشهر کم کسی نیست. دشمن شلوارش را خیس می کرد وقتی اسمت را می شنید. این عین واقعیت است. بسیجی از تو سیلی می خورد پز می داد که مرا حاج احمد زده. حاج احمد بچه خیبری ها. کاک احمد کردها. برادر احمد رزمنده ها. سردار جاوید الاثر خامنه ای. داداش احمد خواهرت. احمد مادرت. همه عشق ما ستاره ها. واقعی ترین بسیجی تاریخ. حیدر سپاه خمینی. حیف بود تو را جز صهیونیست ها به شهادت برسانند. آنقدر وجود داشتی که وقتی رفتی مکه، به بهانه مصافحه، دست می انداختی گردن شرطه ها و تصویر کوچکی از امام را می چسباندی پشت لباس شان. آنقدر جگر داشتی که گفتی اگر هلی کوپتر بنی صدر اینجا بشیند، خودش و هلی کوپترش را با هم سوت می کنم هوا. ولله، ولله، ولله تو اگر بودی، بر صورت تک تک سران فتنه چنان سیلی آبداری می خواباندی که برق  سه فاز از کله شان بپرد. من می دانم و تو و پل صراط و خدا و این قسم. علی اگر تو را داشت به مالک نمی گفت برگرد. حسن اگر تو را داشت صلح نمی کرد. حسین اگر تو را داشت، روز واقعه به گونه دیگری تکرار می شد. کاش تو به جای آدم در بهشت بودی. باید در مدح تو غلو کرد. آنهایی که می گفتند “بسیجی واقعی همت بود و باکری”، جرئت نداشتند نام مقدس تو را بر دهان نجس شان بیاورند. کسی که با وجود ۳۰۰ هزار شهید از جمهوری ایرانی دم می زند دهانش نجس است.

کاش بودی و آب می کشیدی دهان سران فتنه را. کاش بودی و مادر و پدر آن بی پدر و مادری که حسین غلام کبیری را به شهادت رساند، جلوی چشمش می آوردی. کاش بودی و می کشتی آشوبگران عاشورا را. تو جگر این کار را داشتی و عده ای این استعداد را داشتند که حکم جلب تو را صادر کنند اما تو آنقدر جگر داشتی که به هیچ می گرفتی حکم جلب را. نه، من متهم نیستم به خشن نشان دادن حاج احمد. ایراد به جگر خود حاج احمد بر می گردد. با کامیون باید می کشیدند جگر حاج احمد را. ترس نداشت که حالا اگر منافقین را به درک واصل کند عده ای چه درباره اش به امام می گویند.

حاج احمد اگر بود عده ای غلط می کردند به امام جام زهر بدهند. حاج احمد اگر بود احدی جرئت نمی کرد نامه سرگشاده به ماه بنویسد. می نوشت، عرق گیرش را حاج احمد پرچم می کرد. خودش و قلمش را با هم به درک واصل می کرد. حاج احمدی که من شناخته ام این است؛ حاج سعید قاسمی به من بگوید اگر اشتباه می کنم. حاج احمد در دفاع از ولی فقیه تعارف نداشت. ما زیادی نازک نارنجی هستیم. حاج احمد نمی ترسید از اجرای حکم خدا. هراس نداشت که این و آن علیه اش چه می گویند. پهن هم بار لومه لوامین نمی کرد. اصلا امثال خواص بی بصیرت را آدم حساب نمی کرد. آنکه برایش مهم بود بچه بسیجی ای بود که برای آمدن به فتح المبین، پول کرایه ماشین قرض گرفت؛ چون جا مانده بود از نیروها. برای حاج احمد خون بچه بسیجی های پاوه و مریوان مهم بود نه اینکه حالا فلان کس چه درباره اش قضاوت می کند. حاج احمد اهل جهاد بود. جهاد یعنی جنگ با دشمن، قبل از اینکه دشمن به جنگ تو بیاید. جهاد مگر حکم خدا نیست؟

پس چرا ما فقط از دفاع حرف می زنیم؟ چرا ما عمل به تکلیف الهی را منوط به نظر این و آن کرده ایم؟ دستگاه قضایی بگوید؛ به موازات مجازات مجرمین کهریزک با قاتل شهید غلام کبیری چه کرده اند؟ مگر خون فرزند آقای روح الامینی عزیز که به هر حال فرزندشان مجرم بود و در خیابان با توطئه گران هم دست بود، از خون بچه بسیجی ها رنگین تر است؟ قاتل امیر ذوالعلی کی اعدام می شود؟ قاتل مادر شهیدی که به همراه فرزندش در میدان آزادی توسط مردان خداجو اما بی شرف و خدا نشناس موسوی به شهادت رسید کی اعدام می شود؟ خواص بی بصیرتی که خواستند به مولای ما جام زهر بدهند کی محاکمه می شوند؟ محسن رضایی به راستی کی باید محاکمه شود؟ مگر نامه حکمیت میان سینه بسیجی و گلوله آشوبگران جرم نیست؟ علی مطهری کی باید محاکمه شود؟ فائزه هاشمی کی باید محاکمه شود؟ شیخ بی سواد به دلیل تهمت تعرض به نظامی که خون ۳۰۰ هزار شهید پشت آن است کی باید اعدام شود؟

گلوله ای که سینه بسیجی ها را شکافت مگر از زیر عبای خاتمی ملعون و شیخ بی سواد بیرون نیامد؟ سران فتنه این مهندس موسوی منافق که خون جوانان ما از چنگ او می چکد کی باید حکم اعدامش صادر شود؟ همسر چه کسی از منافقین خواست به بهانه تقلب به خیابان ها بریزند؟ این بار کدام زن روی کوهان شتر نشست و علیه دوکوهه ای ها ناجوانمردانه تاخت؟ … الان اگر حاج احمد بود وقت استعفا از قدرت نبود، وقت این زغال فروشی ها نبود؛ وقت اعدام انقلابی سران فتنه بود.

می توان در عین حفظ احترام بزرگان، حکم خدا را هم اجرا کرد. مگر به طلحه بی ادبی شد وقتی به سزای اعمالش رسید؟ … کجایی حاج احمد! بیا و احترام عدالت را حرمت خون بچه بسیجی ها را حفظ کن. اینجا عده ای “نفر” را فقط واحد شمارش شتر می دانند و برای کوهان شتر بیشتر از شیران دوکوهه احترام قائلند. بیا حاج احمد.

بیا تا باز علی را مجبور نکنند به مالک بگوید؛ برگرد! ما مالک نیستیم اما بارها به دم خانه معاویه رسیده ایم. ما عمار نیستیم اما کارمان از عمار سخت تر است. ما ابوذر نیستیم اما بارها تبعید شده ایم به ربذه سکوت. به بیابان خون دل. بیا حاج احمد. ما با هم همبندیم؛ تو اسیر اسرائیلی و ما دربند این روزگار آزگار. عجبا که عمار نیستیم اما باید تحمل کنیم زخم زبان خار را که: “دیدی؟ … بوی گل تندروی کرد، گل به او گفت؛ برگرد. پس من که خارم یار گلم. مالک بار روی دوش علی است”!

***

کجایی حاج احمد. خفاش ها دارند به ما پروانه ها طعنه می زنند که ماییم گرد شمع. تو می گویی؛ غلط کردند و من مطمئن می شوم؛ خفاش جان به جانش کنی فقط گرد شب می گردد. گرد شمع فقط پروانه می گردد اما پروانه عاشق تو بودی، که رفتی گرد شمع بگردی و رفتی که رفتی.