رفت و آمد نمایندگان فرقه سبز به انگلیس شدت میگیرد
تلاش سران فتنه برای مهار اتاق فکر لندن
محمد خاتمی معتقد است که ما اگر میخواهیم حرفی را به مردم بزنیم و اثرگذار باشد، بهتر است این حرف از خارج به داخل وارد شود.
قرارگرفتن فرقه سبز در مسیر اضمحلال و نابودی که ثمره تئوریهای تند و ضد اسلام اتاق فکر لندن است، رهبران داخلی این جریان را به تکاپو انداخته تا ضمن دراختیارگیری کنترل اتاق لندن، بتوانند تاثیر پذیری بر نیروهای خودی را افزایش داده و از سرعت زوال این جریان بکاهند.
شکلگیری جریان سبز با الگوگیری از نمونههای خارجی و بدون درنظرگیری قابلیتهای بومی و مذهبی مردم ایران، این جریان را تنها در برهه بسیار کوتاهی به موفقیتهایی رساند اما با نمایان شدن واقعیتهای پنهانی این حرکت و اثبات تعارض آن با نظام جمهوری اسلامی، باعث شد که خورشید موفقیتهای آنها با برگزاری انتخابات رو به افول و غروب بگذارد. شاید یکی از عوامل مهم این غروب ناگهانی حرکت سبز، وجود اتاق فکری با عنوان اتاق لندن در سیستم رهبری حرکت سبز است؛ اتاقی که با عضویت نفراتی همچون اکبر گنجی، محسن کدیور، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش و عطاءالله مهاجرانی که سابقه ضد اسلامی آنها نه تنها برای حامیان اصولگرایی، بلکه برای رهروان اصلاحطلبی نیز بارز و مبرهن است، کار نظریهپردازی برای حرکت سبز را عهدهدار شده است. نظراتی که باعث ایجاد دگردیسی عقیدتی در بدنه حرکت سبز شد. انکار وجود امام زمان(عج) و قرآن را عاملی انسانی و اشعار پیامبر خدا خواندن، تنها بخش کوچکی از انحرافات ایدئولوژیک و عقیدتی است که مجریان لندننشین به حرکت سبز تزریق کردهاند. در نهایت همین نظرات صریح و گزنده لندننشینان بود که آفتاب سبزها را لب بام نابودی قرار داد و رهبران داخلی حرکت را به فکر کنترل اتاق لندن انداخت.
ایده خاتمی، بلای جان جریان سبز
محمد خاتمی، یکی از برجستهترین تئوریپردازان جبهه اصلاحات معتقد است که ما اگر میخواهیم حرفی را به مردم بزنیم و اثرگذار باشد، بهتر است این حرف از خارج به داخل وارد شود. این نظریه محمد خاتمی باعث شکلگیری اتاق فکر لندن شد. اساس این اتاق تئوریپردازی برای جریان سبز توسط نزدیکان لندنی خاتمی بود. درست همزمان با شروع درگیریها در ایران، اتاق لندن نیز فعالیت خود را آغاز کرد اما پس از مدت کوتاهی با ایجاد نزاع بر سر موضوع رهبری حرکت سبز، این اتاق از فرصت استفاده کرد و شروع به القای تفکرات ضد دینی خود کرد. اما میرحسین موسوی که با شعارهای دینمدارانه سعی در رحمانی نشان دادن حرکت سبز داشت، درون این نزاع قدرت گرفتار شد و نتوانست رفتارهای اتاق لندن که حال برخلاف تمامی شعارهای وی حرکت میکردند را تکذیب کند. این موضوع تا آنجا ادامه پیدا کرد که اعضای اتاق فکر لندن خود را به عنوان ابوذرهای میرحسین موسوی معرفی کردند و موسوی نیز که نمیخواست شکاف عظیم در جریان رهبری سبزها نمایان شود این وابستگی را تکذیب نکرد. حال این ایده خاتمی که منجر به تشکیل اتاق لندن شد به بلای جان سبزها بدل شده و آنها را به سمت نابودی در نزد ملت دینمدار ایران میبرد. شکست بزرگ در جریان راهپیمایی 9دی و 22 بهمن و عدم اقبال عمومی به فراخوانهای برگزاری تجمع از سوی مجریان حرکت سبز به خصوص در سالگرد انتخابات 88 و واقعه 18 تیر، این تلنگر را به رهبران سبز زد که دیگر چیزی از حرکت باقی نمانده است. از این رو آنها به فکر افتادند و با آسیبشناسی وقایع روی داده مهمترین نقطه ضعف خود را اتاق لندن یافتند. اما چگونه میتوان جلوی اقدامات خودسرانه این اتاق را گرفت؟
اتاق لندن؛ انسداد راههای پیش و پس رهبران سبز
با تأیید این مطلب از سوی اکثر کارشناسان سبز که اتاق لندن نقطه تاریک حرکات آنها است، رهبران سبز به فکر مهار این عنصر افتادند. شاید مهمترین گزینه پیش رو تعطیلی این اتاق بود اما تکلیف سرمایهگذاریهای زیاد بر روی این اتاق و معرفی آن به عنوان یکی از مهمترین ارگانهای هدایت جریان سبز به کجا میانجامد؟ بنابراین با خروج گزینه تعطیلی اتاق لندن از کارتابل رهبران سبز آنها تصمیم به هدایت مطلوب این عنصر رهبری میگیرند. در بررسیهای صورت گرفته توسط کارشناسان فرقه سبز، تصمیم بر این شد که بنا به محوریت مشارکت – سازمان مجاهدین انقلاب، بخشی از رهبری جریان سبز به خارج از کشور انتقال یافته و دو هدف رسما پیگیری شود. اول، سروسامان دادن به نیروهای خارج از کشور و کنترل و مدیریت اتاق فکر لندن و دوم، ارتباط گیری مستقیم و مطلوبتر با عناصر خارجی.
همچنین شایان ذکر است دو نفر از عناصر موثر جریان اصلاحات و فرقه سبز کاندیدای سفر به خارج از کشور شده و قرار است با بررسی پیشنهادهای اولیه و بررسی وضعیت این دو فرد زمینه مسافرت این افراد و کلید زدن این پروژه زده شود.
اما آیا این تغییر استراتژی توسط رهبران سبز با توجه به عدم تدوین خواستههای خود و همچنین وجود چندگانگی در سبزها میتواند مثمرثمر باشد؟
بر اساس تحقیقات و آسیب شناسیهای صورت گرفته توسط کارشناسان وابسته به جریان سبز هم اکنون دو دسته در این جریان وجود دارد. یک سر طیف بر آنند که همین که ما باشیم و اعلام حضور کنیم و مقاومت شبکهای و شادمانه را در دستور کار قرار دهیم کافیاست تا کم کم به همان چیزی که میخواهیم برسیم. این گروه اعتقاد دارند که هدف ما همین است که همین تکثر به رسمیت شناخته شود. همین که مثلاً قبل از انتخاب در میتینگهای موسوی، از چپها گرفته تا کمپینیها تا دانشجوهای لیبرال همه حضور پیدا میکنند و در واقع برای اینها نه صرف موسوی که حضور خودشان مهم است. سر دیگر طیف میگوید که با صرف تلنبار کردن آجرها نمیشود خانه ساخت. کار نیکو کردن فقط از پر کردن حاصل نمیشود. فقط جنبدهها نمیتوانند جنبش ایجاد کنند. جنبش نیاز به متن دارد، نیاز به میثاق دارد و شاید این میثاق و انتقال باعث شود که رهبران سبز، موسوی را برای بیان خواستههای خود پس از یک سال به صورت مشروع ترغیب کنند. باید چشم انتظار بود.
علی مطهری نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با خبرآنلاین درباره پیشبینی وی ازرابطه دولت و مجلس، افزود: البته این وخامتی است که من آن را مفید می دانم. چون در جهت اصلاح امور است و ما می خواهیم عیوب دولت را برطرف کنیم. بنابراین در این تضاد ها و گفت و گو ها محاسنی هم وجود دارد.
وی با اشاره به استیضاح مرحوم کردان در مجلس،افزود: آن واقعه یک درگیری بین مجلس و دولت بود که در مجموع به حال نظام مفید واقع شد.
این عضو فراکسیون اصولگرایان با تاکید براینکه حتی سوال ازرئیس جمهور توسط مجلس مفید است، خاطرنشان کرد: اما متاسفانه رسانه ها به سرعت این موضوع را سیاسی می کنند و یک هیجان خاصی به ان می دهند و باعث می شوند سوال از مسیر اصلی خود خارج شود و آثار مثبت خود را از دست بدهد.
وی تاکید کرد: مجلس خوب به معنای مجلس مرده نیست بلکه هرچه نظارت بیشتر داشته باشد ودر جای خودشاز مسئولان سوال بکند این موضوع به حال نظام مفید است.
مطهری در پاسخ به اینکه از نگاه وی مهمترین نقد به مجلس چیست،گفت: مهمترین مشکل برداشت غلط بسیاری از نمایندگان از ولایت فقیه است که گاهی باعث فرار از مسئولیت ها می شود و از این طریق نمایندگان از زیر بار بسیاری از وظایف خود فرار می کنند.
مطهری تصریح کرد: این اشکال بزرگی است که راه خیلی از اصلاحات را بسته است. در حالی که نظر خود رهبری این طور نیست.
گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، این جلسه که با حضور رئیس فرهنگسرای ارسباران، کارگردان و دو تن از بازیگران فیلم و شادمهر راستین به عنوان منتقد برگزار شد از حواشی جالبی برخوردار بود.
این فیلم محصول موسسه گسترش سینمای تجربی بوده و با ساختی مستند گونه به بحران های زندگی نوجوانی که پدر و مادرش در آستانه طلاق هستند و وی را رها کرده اند، پرداخته است.
در ادامهی این فیلم این نوجوان با دختری تنها در خانه زندگی می کند و نشان می دهد مانند فیلمهای دروغین غربی، کنار هم بودن دختر و پسر هیچ مشکلی بوجود نمی آورد که در نهایت با زیرکی خاص به مخاطب القا می کند که انجام برخی گناهان بزرگ، از مسائل خرد زندگی است که اهمیت چندانی ندارد!
نکته جالب جلسات نمایش فیلم در فرهنگسرای ارسباران این است که معمولا منتقدین دعوت شده به جای اینکه به سوالات پرسشگران پاسخ دهند و فیلم را نقد کنند، از فیلم دفاع می کنند که این جلسه نیز از این قائده مستثنی نبود.
در این جلسه نیز شادمهر راستین در پاسخ به این سوال که "این فیلم مزخرف بود و چرا به صورت مستند 30 دقیقه ای ساخته نشد؟" گفت: آرزوی ما این است که روزی بتوانیم ده دقیقه از زندگی عادی خودمان را ببینیم.
وی در ادامه در اظهار نظری که تعجب تماشاچیان را برانگیخت افزود: 30 سال است که در ایران نمی گذارند زندگی عادیمان را ببینیم؛ مثلا در این فیلم می شد داخل اتاق خواب را نشان داد؟ من نمی توانم زندگی خواهر زاده ام را روی پرده ببینم اصلا الآن می خواهم یک ذره خواهرم را بدون حجابش ببینم اما نمی شود!
منتقد دعوت شده به این برنامه که سعی داشت مستند و فیلم های مستند گونه را عبور از خطوط اخلاقی جامعه، مناسبات تختخوابی و فیلمبرداری از زندگی عادی افراد بدون توجه به مناسبات اخلاقی نشان دهد، در ادامه با اشاره به اینکه تنها فیلم های مستند واقعی سینمای ما همان فیلم های عروسی و جشن تولد است اظهار داشت: در آینده فقط می توان به این فیلم ها (فیلم های عروسی) رجوع کرد.
شادمهر راستین در این جلسه طبق روال عادت منتقدین این جلسات به تحسین فیلم بررسی شده پرداخت و گفت: سینمای ایران نابود شده است.
تناقض جالب این جلسات که با اعتراض برخی از حضار روبه رو شد این است که در اکثریت جلسات باشگاه نقد فیلم هر منتقدی که حضور پیدا می کند در عین تحسین فیلم از نابودی سینمای ایران سخن می گویند که در نوع خودش تناقض جالبی است.
این بار هاشمی، رئیس فرهنگستان در واکنش به اظهارنظر یکی از حضار مبنی بر اینکه سینمای ایران یکی از بهترین سینماهای جهان است، به سن کم پرسشگر اشاره و بدون هیچ پاسخی، سخن او را زیر سوال برد.
در حالی که قبل از این طرح ساماندهی اکران سینمای ایران از سوی شورای نظارت و ارزیابی مطرح شده بود و با مخالفت اکثریت سینماگران مواجه شد، فرشته طائر پور از تهیه کنندگان سینمای ایران که در بین تماشاگران حضور داشت با اشاره به اینکه اکران سینما بی آبروست افزود: نگویید سینمای ایران بی آبروست.
از نکات جالب در این جلسه می توان به عدم پرسش از بازیگران و خمیازه های پیاپی آنها اشاره کرد که البته به طور معمول همین گونه است.