![]() | توسل میر حسین موسوی به ویکی لیکس برای اثبات ادعاهای خود | ![]() |
میرحسین موسوی با توسل به اسناد منتشر شده در ویکی لیکس تلاش کرد تا ادعاهای خود را پس از گذشت 18 ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری اثبات کند.
|
![]() | اسناد آشکار نقش مهدی هاشمی در فتنه88، از طرح تقلب تا لندننشینی | ![]() |
«مهدی هاشمی رفسنجانی از ایران خارج شد و به لندن رفت». این همان خبر داغی بود که مثل توپ در فضای سیاسی و رسانهای کشور ترکید و به کسی اجازه نداد که چشم هایش را بر ارتباط آن با چهارمین دادگاه متهمان کودتای مخملی و سخنان شوک برانگیزی که در آن مطرح شد، ببندد.
4 محور فعالیت سایت مهدی هاشمی مسعود باستانی، از گردانندگان اصلی سایت جمهوریت، دیگر متهمی بود که به خود جرأت داد تا درباره اتهامات مهدی هاشمی سخن بگوید.وی به همکاری و ارتباط خود با سایتها و شبکههای ضد انقلابی چون رادیو فردا، روز آنلاین، هفتهنامه شهرگان و رادیو چکاوک اذعان کرد و همزمان با اینکه گرداننده اصلی سایت جمهوریت را «مهدی هاشمی رفسنجانی» معرفی میکرد، گفت: حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدینژاد، ایجاد شبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوءاستفاده از اموال دولتی و القای تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که در راستای وحدت شکنی و ایجاد التهاب در جامعه، ما آن را در دستور کار داشتیم. این فعال اغتشاشات اخیر تأکید کرد: سوژه10 برابر شدن صندوقهای سیار از طریق مهدی هاشمی رفسنجانی به سایت جمهوریت داده شد؛ همچنین اخبار ستادهای موسوی نیز در دستور کار این سایت بود. وی با اشاره به انتشار شبنامهای توسط وی و گردانندگان سایت جمهوریت علیه رئیس جمهور این شبنامه را مصداق توهین و افترا عنوان کرد و گفت: مقرر شد تا هزینه مالی این ویژهنامه از سوی کرمی و هاشمی رفسنجانی تأمین شود و پس از تهیه به اعضای ستاد 88 تحویل داده شد تا آنان این شبنامه را توزیع کنند. البته این همه ماجرا نبود چرا که محمدرضا نوربخش، عضو شورای مرکزی سایت جمهوریت هم بر سخنان همسنگرانش تأیید کرد و گفت: ماه پایانی منتج به انتخابات که مهدی هاشمی در کمیته صیانت از آراء عضویت یافت آقای کرمی عملاً اداره سایت را برعهده گرفت و بحث پیروزی قطعی موسوی در انتخابات را مطرح کرد و در همین زمینه نظرسنجیهای غیرمستندی نیز منتشر میشد... در ابتدای همکاری با سایت جمهوریت این ذهنیت وجود داشت که این سایت انتخاباتی است ولی رفته رفته متوجه شدیم استراتژی و سوژههای مهدی هاشمی وسیعتر از خط تخریب دولت است و سیبل ما از دولت به نظام تغییر یافت و بین این سایت و رسانههای ضد انقلاب همسویی ایجاد شد. هرچند انکار ارتباط با سایتهای یادشده و تشکیک درباره صحت اعترافات متهمان در دستور کار مهدی هاشمی و نزدیکانش قرار گرفت اما شاهد این ادعاها نامهای است که کروبی یک روز پیش از انتخابات به هاشمی رفسنجانی نوشت و نسبت به تخریبهای سایت جمهوریت اعتراض کرد. همچنین اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفتوگویی مطبوعاتی اظهار داشت: «مهدی هاشمی سایت جمهوریت را هدایت میکند. بارها هم ما تماس گرفتیم ولی متأسفانه این تخریبها همچنان ادامه دارد و تنها سؤال ما از آنها این است که چرا کروبی را تخریب میکنند...» گرچه دادگاه محمدعلی ابطحی، معاون حقوقی رئیس دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز پیش از مدیران سایت جمهوریت برگزار شده بود اما او هم از نقش مهدی هاشمی در جریان آشوبها غافل نشده و افشا کرده که «به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمهای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه(25 خرداد 88)، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابانهای شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیشبینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند.» این جملات در کیفرخواست دادگاه اول متهمان آشوبها ذکر شده بود. البته کارشناسان امنیتی اعتقاد دارند در میان گروههایی که ابطحی به عنوان محرکها نام برد، نقش مهدی هاشمی و آدم هایش جلوه بیشتری دارد. سخنان ابطحی را سردار جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران هم چندی بعد تأیید کرد. وی حدود یک ماه پس از برگزاری دادگاه اول آشوبها در جمع پیشکسوتان دفاع مقدس به بخشی از اعترافات ابطحی اشاره کرد و گفت که «خاتمی و فاتح و مهدی هاشمی رفسنجانی میگفتند که برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابات گذشته فرق میکند. در این صورت جریان اصولگرا و رهبر دیگر نمیتوانند سرشان را بلند کنند و این معنای یکسره کردن کار است. یعنی رسیدن به یک نظام با ولایت فقیه بسیار ضعیف شده یا بدون ولایت فقیه جا بیفتد؛ اعتراضات در انتخابات کاملاً برنامهریزی شده بود.» به این همه میتوان ابهامات و اتهامات مهدی هاشمی در پروندههای نفتی و ماجرای استات اویل را که احمدینژاد در مناظره با میرحسین موسوی به گوشهای از آن اشاره کرد، اضافه کرد. احمدینژاد گفت: «استات اویل بیقانونی است که طرف میآید اینجا محاکمه میشود و محکوم میشود، از زندان فراری داده میشود، میرود خارج و تهش پسر آقای هاشمی است.» بیانیه از لبنان مهدی هاشمی به ادعای رسانههای نزدیک به وی که از لندن راهی لبنان شده بود، نخستین بیانیه خود را از خارج علیه منتقدانش صادر کرد. وی ساعاتی پس از برگزاری دادگاه پنجم کودتای مخملی در روز 23 شهریور ماه 88، به طرح مجدد نامش در دادگاه اعتراض کرد. مهدی هاشمی در بخشی از این بیانیه با حمله به سپاه پاسداران مدعی شد که «تلاش برخی سرداران سپاه و رسانههای جمعی همراه آنان در راستای تخریب ارکان نظام و کوشش برای ایجاد تفرقه در صفوف سیاسی جمهوری اسلامی ایران، امری غریب و باورنکردنی است که خوشبینانهترین عامل این اظهارات سنگر گرفتن در پناه رهبر معظم انقلاب برای توجیه اقدامات ناشایسته خود آنهاست.» این سخنان او واکنشی به افشاگری فرمانده سپاه بود که مردادماه اعترافات ابطحی را درباره مهدی هاشمی رسانهای کرده بود. مهدی هاشمی همچنین در بیانیهاش نوشت: «تأمل برانگیزتر اینکه برای تقاضای اینجانب برای انتشار پاسخ، خود را در حصار آهنین امنیت میبینند و هیچ جوابی نمیدهند، حال آنکه به وفق قانون اساسنامه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران «چنانچه در برنامههای پخش شده سازمان (اعم از خبری، گزارشی، تولیدی در قالبهای مختلف بیانی، تصویری و نمایشی) از شبکههای محلی، سراسری و بینالمللی و یا در اطلاعیههای صادره از سوی آن سازمان، مطالبی مشتمل بر توهین، افترا یا خلاف واقع نسبت به هر شخص (اعم از حقیقی یا حقوقی) باشد و یا به هر نحوی اظهارات اشخاص تحریف گردد، مراحلی بار احقاق حق ملی خواهد شد.» وی پس از دادگاه چهارم نیز از طریقی به عزت الله ضرغامی نامه نوشته بود و به خاطر پخش شدن نامش در رسانه ملی اعتراض کرده بود. نامه به رئیس قوه قضائیه گرچه اواخر شهریور ماه 88 همچنان روزهای آغازین سفر جنجالی مهدی است اما در روز 29 این ماه نامهای خطاب به رئیس قوه قضائیه منتشر شد که امضای مهدی هاشمی هم پای آن بود. مهدی، محسن، یاسر، فائزه و فاطمه هاشمی رفسنجانی در این نامه خطاب به آیتالله لاریجانی ادعا کرده بودند که در «سالهای اخیر» از همه منابع دسترسی به قدرت و بیت المال دور بودهاند. آنان خود را «هاشمیان» نامیده و نوشته بودند: « تاکنون نهادهایی همچون وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور و در یک مورد، هیأتی ویژه که با موافقت مسئولان عالی نظام تشکیل شد، رسیدگیهایی معمول داشتهاند که متأسفانه به علل نامعلوم نتایج آن به اطلاع افکار عمومی نرسیده است.» اعتراضات مردم و دانشگاهیان فضای سیاسی برخلاف آنچه برخی مشاوران مهدی هاشمی انتظار داشتند، پیش نرفت. اعتراض و انتقادات بلافاصله پس از خروج مهدی هم به راه افتاد و تا هفتهها حاضر نشد صفحه اول رسانهها را ترک کند. بیانیه پشت بیانیه، اطلاعیه پشت اطلاعیه، مصاحبه پشت مصاحبه و... از جمله اقداماتی بود که تشکلهای دانشجویی، احزاب، سیاسیون و... پیرامون مهدی هاشمی منتشر و بیان میکردند. در ادامه این اعتراضات، روز 20 آبان ماه خبری در صدر رسانههای مجازی قرار گرفت که از درخواست 201 تشکل دانشجویی سراسر کشور از آیتالله لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، برای برخورد قضایی با میرحسین موسوی، مهدی کروبی و مهدی هاشمی رفسنجانی حکایت داشت. به اعتقاد این 201 تشکل، مهمترین تخلفات میرحسین موسوی، کروبی و مهدی هاشمی رفسنجانی «تهمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی با زیر سؤال بردن اصل انتخابات بدون ارائه دلیل و سند»، «تشویق افراد به اردوکشی خیابانی و در نتیجه آشوب و شورش، تخریب اموال عمومی و خصوصی، مجروح کردن و کشتن هموطنان بیگناه، بر هم زدن امنیت عمومی»، «حضور در تجمعات غیر قانونی»، «افترا و هتک حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی» و «شرکت در مراسم ختم افراد زنده در جهت تشویش اذهان عمومی» است. آنان بر این اساس ابراز امیدواری کردهاند که «دستگاه قضا به عنوان مدعی العموم و مدافع حقوق نظام و ملت، صحنهگردانان اصلی حوادث اخیر را به پای میز محاکمه بکشاند.» توصیه دادستان؛ پاسخ مهدی هاشمی در واکنش به این گونه درخواستها بود که عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران به مهدی هاشمی توصیه کرد هرچه زودتر به ایران بازگردد تا اگر معتقد است اتهامی به او وارد نیست، از خود دفاع کند. با این حال، مهدی هاشمی که حدود سه ماه پیش از کشور خارج شده، در پاسخ به هشدار دادستان، نامهای را روانه دادستانی تهران کرد و اتهاماتش را نپذیرفت، اما نگفت که چه زمانی به کشور برمیگردد. این نامه واکنش دادستان تهران را به دنبال داشت. دولت آبادی بار دیگر تأکید کرد: هیچ فردی در دستگاه قضایی در حاشیه امن نیست و اگر افراد مدعی بیگناهی هستند، بهتر است در مرجع قضایی حاضر شوند. مهدی پروندههای جدی ندارد محسن هاشمی، برادر بزرگ مهدی، در این نامه که تنها یک روز پس از نامه برادرش مهدی، به دادستانی تهران، منتشر شده، به سخنان علیرضا زاکانی، نماینده تهران در مجلس، درباره اتهامات سیاسی و اقتصادی اعضای خانواده خود اعتراض کرد. رئیس متروی تهران در نامه اش نوشت که «هیچ پروندهای برای او در قوه قضائیه مطرح نبوده و تا به حال هم برای مفاسد اقتصادی به هیچ دادگاه و حتی بازپرسیای احضار نشده است.» او همچنین عنوان کرده که برادرش، مهدی هم پروندههای جدی ندارد. زاکانی، یکی از اعضای کمیته شش نفره مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری در دانشگاه امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالی در خصوص تخلفات مهدی هاشمی گفته بود: مهدی هاشمی پروندههای جدی از سالهای دهه 70 دارد که انشاءالله به آنها نیز رسیدگی خواهد شد. دفاع پدر دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم روز 15 آذر گزارشی از دیدار آقای هاشمی رفسنجانی با جمعی از دانشجویان مشهدی را منتشر کرد. آقای هاشمی در قسمتی از این دیدار در پاسخ به سؤالی در خصوص عدم بازگشت مهدی هاشمی به کشور عنوان داشت: «مهدی خیالش از پروندهها و تهمتها راحت است و هماکنون برای رسیدگی به وضع دانشگاههای آزاد اسلامی خارج از کشور در حال گذراندن رساله دکترای خود در خارج از کشور است و در انتخابات نیز صرفاً تجربیاتش پیرامون صیانت از آرا را مطرح کرده است و دخالتی در کار ستادها یا تظاهرات نداشته و اگر دادگاهی او را احضار کند، حضور مییابد.» دیدارها تازه میشود حمایتها از مهدی هاشمی در شرایطی صورت میگرفت که اولین خبر درباره دیدارهای خانواده و نزدیکان مهدی هاشمی با او دی ماه 88 منتشر شد. بر اساس این خبر «اعضای خانواده مهدی هر هفته وی را در خارج از کشور ملاقات میکنند. خانواده مهدی هاشمی، هر هفته ایران را ترک میکنند و برای ملاقات با مهدی هاشمی عازم کشور امارات میشوند. در مواقعی هم که مهدی هاشمی در امارات حضور نداشته باشد، خانواده او از این کشور عازم انگلیس شده و در آنجا با وی دیدار خواهند کرد. خانواده او سفر به انگلیس را تقریباً هر ماه تجربه میکنند.» از مأموریت مهدی هاشمی بیاطلاعم با وجود اطلاعیه دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد که ریاست آن بر عهده شخص مهدی هاشمی رفسنجانی است و همچنین اظهارات آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، کریم زارع طی مصاحبهای با خبرگزاری فارس در مورخ 27 دی درباره مأموریت مهدی هاشمی رفسنجانی از سوی دانشگاه آزاد گفت که هنوز موضوع مأموریت آقای مهدی هاشمی برایش مشخص نشده. وی همچنین ادامه داد که «من گفتهام که موضوع مأموریت آقای هاشمی را به من بگویند ولی هنوز به من چیزی نگفتهاند!» پس از ماجرای راهپیمایی دهها میلیونی «9دی» در محکومیت هتک حرمت روز عاشورا از سوی جریان فتنه، فتنه گران از خیابانها جمع شدند و بسیاری از سیاسیون بر موضوع «مرگ فتنه» مهر تأیید زدند. به همین دلیل فرصت بیشتری به منتقدان رسید تا مطالبه «رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی» را به صورت جدیتری مطرح کنند. تشکیل پرونده در نتیجه موج جدید مطالبهگری از دستگاه قضا بود که حجتالاسلاموالمسلمین ابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضائیه در روز 12 بهمن خبر داد که «اراده دستگاه قضایی بر این امر استوار است که به هیچ عنوان رسیدگی به اتهامات منتسبان به خواص را کنار نگذارد و پرونده فرزندان هاشمی نیز به دادسرای تهران ارجاع شده است و در موعد مقرر در جریان قرار میگیرد.» برای تحصیل دکترا و مأموریت به خارج رفتم پس از انتشار این خبر، مهدی هاشمی بار دیگر دست به قلم شد و پس از گذشت 6 ماه از خروجش از کشور، در این باره به ایراد توضیح پرداخت. وی در تاریخ 28/11/88 و در پاسخ به گزارش خبری فارس با عنوان «پنج ماه از حضور مهدی هاشمی در لندن گذشت؛ مأموریتی که مرد شماره 2 دانشگاه آزاد از جزئیات آن بیخبر است»، نوشت: «خبرگزاری فارس هر از چند گاهی به بهانه سفر تحصیلی اینجانب به خارج از کشور، آن را مستمسکی برای تکرار ادعاهای غیرقانونی برخی محکومین جریانات بعد از انتخابات در دادگاه قرار میدهد و لابد شخص، ارگان یا سازمان و مسئولین قضایی نیز به این سایت خبری به دلیل تکرار ادعاهای محکومین علیه اینجانب که رهبری معظم انقلاب رسماً در خطبههای نماز جمعه خود آن را بیاعتبار توصیف کردند، هیچگونه اعتراض و یا بازخواستی نمیکند که این گونه خود را در حاشیه امن آهنین میدانند؟! همچنانکه کراراً اعلام شده است یکبار دیگر اعلام میکنم که اینجانب برای ادامه تحصیل مقطع دکتری و رسیدگی به دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی در چندین شعب خارج از کشور به خارج سفر کردهام و از حدود 5 ماه اقامت در خارج از کشور حدوداً یک ماه آن را در لندن به سر بردهام و مابقی این مدت در سایر کشورها در تردد و سرکشی و مأموریت بودهام و مانند یک شهروند عادی به دور از جنجالهای ساختگی خبرگزاری فارس و سایر سایتهای همسو و زنجیرهای به ادامه تحصیل در خارج از کشور ادامه میدهم.» صدور حکم جلب مهدی با این حال یک ماه بعد، مرتضی بختیاری، وزیر دادگستری هم که در جلسه هفتگی جامعه وعاظ تهران سخن میگفت با اشاره به خواست عامه مردم برای رسیدگی به اتهامات مهدی و فائزه هاشمی تصریح کرد: پرونده برای مهدی و فائزه هاشمی تشکیل شده است. جدی شدن روند پیگیری پرونده مهدی هاشمی زمانی روشن شد که «حکم جلب» وی صادر شد. خبر صدور حکم بازداشت مهدی هاشمی روز 27 فروردین 89 در صدر اخبار خبرگزاریها و سایتهای اینترنتی قرار گرفت. خبر صدور این حکم و قطعی شدن دستگیری وی در جلسه مشترک رئیس قوه قضائیه و اعضای کمیسیون قضایی مجلس مورد تأیید قرار گرفت. در این جلسه تصریح شده بود که در صورت ورود مهدی هاشمی به کشور، وی بر اساس این حکم دستگیر خواهد شد. همچنین درباره احتمال عدم مراجعت مهدی هاشمی به کشور و راههای قانونی دستگیری وی مطالبی عنوان شد اما جزئیات آن هرگز اعلام نشد به همین دلیل بود که موضوع درخواست کمک از پلیس بینالملل(اینترپل) برای بازداشت مهدی هاشمی، مطرح شد. در راستای همین موضوع بود که روحالله حسینیان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در همان ایام، خواستار بازگرداندن مهدی هاشمی به کشور به وسیله پلیس بینالملل شده بود. رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی اضافه کرد: «در همین راستا حکم بازداشت وی از سوی دادستانی صادر و به دادسرای کیش داده شد تا نیروی انتظامی پیگیر آن باشد و حکم دیگر نیز در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفت.» حسینیان با بیان اینکه هنوز حکم بازداشت وی به پلیس بینالملل نرسیده است، خاطرنشان کرد: «با توجه به آنکه نیروی انتظامی ایران عضو اینترپل است، این نهاد میتواند با جمعآوری اسناد مربوط به جرم وی آن را تحویل اینترپل بدهد تا در لندن دستگیر و به مقامات جمهوری اسلامی تحویل داده شود.» حتی یکی دیگر از نمایندگان مجلس پا را از این فراتر گذاشت و خواستار دست به کار شدن سربازان گمنام امام زمان(عج) برای دستگیری و بازگرداندن مهدی هاشمی به کشور شد. تکـــذیب از «لندن» مهدی هاشمی که همچنان در انگلیس به سر میبرد، در بیانیهای، انتشار خبر صدور حکم جلب خود را «غوغاسالاری» نامید! وی ضمن رد صدور هرگونه حکم از سوی دادگاه، دستگاه قضا را متهم کرد که در برابر فشارهای یک «جریان سیاسی خاص» که البته نامی از آن نبرد، تسلیم شده است: «توجه داشته باشید همه این مسائل در شرایطی بیان میشود که نه حکمی از طرف دادگاهی صادر شد و نه توضیحی از طرف من ارائه و این همه نشان از تلاش خطرناک همان جریان خاص برای فشار بر قوهقضائیه است که میخواهند از دستگاه عدالتمحور و مجری عدالت، در جهت مطامع و اغراض ناعادلانه سیاسی خویش استفاده نمایند.» مهدی هاشمی همچنین اظهار داشت که «از دستگاه قضایی انتظار دارم اجازه ندهد این غوغاسالاریها، اعتبار قضاوت را مخدوش کند»! وی در پایان این بیانیه، مانند بیانیههای پیشین خود بار دیگر اعلام کرد که حاضر است برای رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه حاضر شود. سفر خانواده مهدی هاشمی به لندن احتمال پناهندگی مهدی هاشمی به انگلیس زمانی مطرح شد که همسر وی به همراه دو فرزندش به لندن رفته و اعلام کردند که قصد بازگشت به ایران را ندارند. خانم «فرشته هاشمی» پس از سفر به لندن به برخی اطرافیان خود اعلام کرد که قصد بازگشت به ایران را ندارد. گفته شد که وی به درخواست مهدی هاشمی عازم لندن شده است. کشف اسناد محرمانه دولتی از دفتر مهدی هاشمی هنوز بازتابهای صدور حکم جلب مهدی هاشمی و پناهندگی وی در فضای سیاسی و رسانهای کشور ادامه داشت که یک رویداد جنجالی دیگر، پرونده جدیدی را به اتهامات مهدی هاشمی افزود و آتش انتقادات علیه او را بلندتر کرد. بر اساس این خبر، دادستانی تهران در اطلاعیهای در 8 خرداد ماه امسال جزئیات بازرسی خود را از دفتر تحت مدیریت مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد منتشر کرد. در این اطلاعیه آمده بود: «در پی دریافت گزارشهایی مبنی بر نگهداری برخی از مدارک و اسناد دولتی و محرمانه خارج از وظایف دانشگاه آزاد اسلامی در یکی از ساختمانهای متعلق به آن دانشگاه (طبقه ششم ساختمان محل استقرار دفتر هیأت امنا) و نیز تلاش عدهای برای خارج کردن این اسناد و مدارک از مرکز یاد شده، موضوع در دستور کار این دادسرا قرار گرفت. پس از بررسی موضوع و تأیید صحت گزارشهای دریافتی یاد شده توسط ضابطین، دادستانی تهران چهارشنبه شب هفته گذشته با صدور دستور قضایی مقرر کرد با حضور نماینده دادستان و رعایت موازین شرعی و قانونی برای یک نوبت، از محل بازرسی و اسناد مذکور قبل از خروج کشف و مراتب صورتجلسه شود. در پی بازرسی انجام شده از محل اسناد و مدارک زیادی درباره برخی قراردادهای نفت و گاز، اسناد مالی غیر مرتبط با دانشگاه آزاد، اسناد محرمانه دولتی و نیز گزارشهای مرتبط با یکی از متهمان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری کشف و ضبط شده است. بازرسی یاد شده در چارچوب مقررات و توسط مأمورین ذی صلاح صورت گرفته و تمامی اسناد مکشوفه صورتجلسه شده و هم اینک توسط کارشناسان مربوطه در حال بررسی است و دادسرای تهران طبق مقررات در مورد مدارک یاد شده متعاقباً اتخاذ تصمیم خواهد کرد.» با اطلاعیه دادسرای عمومی و انقلاب ایران، صحت اتهامات وارده بر مهدی هاشمی بیش از پیش تقویت و از سوی دیگر احتمال بازگشت وی به ایران کمرنگتر از گذشته شد. علاوه بر این، انتشار این خبر بار دیگر این موضوع را در میان مردم به راهانداخت که چرا یک مؤسسه که تحت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند، امکانات خود را که برای دانشجویان این دانشگاه در نظر گرفته شده، برای یک جریان خاص سیاسی هزینه میکند؟ درباره جزئیات این اسناد خبری رسمی منتشر نشد اما بر پایه دفاعیه مستند مدیرمسئول روزنامه ایران جلسه رسیدگی به شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی در روز 14 آذر امسال، «در این ساختمان اسناد ویژه و حتی اسنادی با طبقهبندی محرمانه – خیلی محرمانه- سری و بکلی سری از نهادهایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، وزارت نفت و... نگهداری میشده و جای شگفتی دارد که تعداد زیادی از بولتن ها، گزارشها و نامههای رسمی، سری و بکلی سری برخی دستگاههای امنیتی درباره اقدامات مجرمانه و مفاسد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی نیز در دفتر او موجود بوده و در فایلهای جداگانه بایگانی شده بود. کاستهای ضبط شده از جلسات هیأت امنای دانشگاه آزاد و برخی جلسات محرمانه مجمع تشخیص مصلحت نیز به این ساختمان منتقل شده و اقداماتی به واسطه آن صورت گرفته بود.» شکایت از رسانههای ارزشی مهدی هاشمی که به گزارش منابع خبری از اپوزیسیون داخلی خواسته است که از رسانههای ارزشی شکایت و آنان را به این شیوه مشغول کنند، اخیراً از روزنامه ایران شکایت کرده بود که البته پس از بررسیها، هیأت منصفه مطبوعات رأی به تبرئه «کاوه اشتهاردی» مدیر مسئول روزنامه ایران دادند. مهدی هاشمی پیش از این، از سایت خبری «رجانیوز» شکایت کرده بود. به گفته محمود علیزادهطباطبایی، علت این شکایت ها، طرح موضوع دریافت رشوه توسط مهدی هاشمی از شرکت هلندی استات اویل و پرداختن به دخالت وی در آشوبهای بعد از انتخابات 88 اعلام شد. با این حال هیأت منصفه مطبوعات استان تهران با اکثریت قریب به اتفاق مدیر این سایت را مجرم ندانست. این سومین ناکامی مهدی هاشمی در شکایت از رسانههای ارزشی است. وی پیش از این هم از روزنامههای وطن امروز و جوان نیز شکایت کرده بود که دادگاه، رأی به برائت مدیران مسئول این دو روزنامه داده بود.شکایتهای پی در پی مهدی هاشمی از مطبوعات ارزشی در حالی است که وی بیش از یک سال پیش از کشور خارج شده و با وجود صدور حکم جلبش تاکنون حاضر نشده است به ایران برگردد. دستگاه قضا هم تاکنون اقدامی عملی برای بازگرداندن وی صورت نداده است. من جانباز شیمیایی هستم! مهدی هاشمی رفسنجانی در آخرین روز آبان ماه امسال نامهای سرگشاده خطاب به دادستان کل کشور نوشت و برای بازگشت خود از انگلیس به ایران و همچنین حضور در جلسه محاکمه در دادگاه، برای قوه قضائیه «شرط» تعیین کرد! این متهم فراری در حالی که مدتها از صدور حکم جلب او توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضا میگذرد، ضمن تأیید شایعات مربوط به بازگشت خود از لندن، واکنش افکار عمومی نسبت به این مسئله را «اوج گیری شانتاژها»نامید. مهدی هاشمی در این نامه، برای بازگشت خود شرط تعیین کرده و خطاب به «محسنی اژهای» نوشت: مطمئناً جنابعالی و همکاران میدانید رسماً اعلام کردهام علیرغم مسئولیت نظارت بر دانشگاههای آزاد خارج از کشور؛ مشغول تحصیل در دانشگاه آکسفورد هم هستم که برای تهیه پایاننامه دکترایم میباشد، آماده حضور در محکمه میباشم و شرطهای من را هم میدانید که هیچ درخواست غیرقانونی در آن نیست؛ مهمترین آنها دادگاه مستقل و مصون از تحمیلهای نیروهای امنیتی است با همه حقوق دادگاه و متهم و نیز توجه به شکایات متهم. وی در ادامه این نامه، خواست مردمی برای بازگشت خود به کشور و حضور در دادگاه و پاسخگویی به اتهامات را نقشهای برای «پدر مظلوم» خود دانست و مدعی شد: بیشک هدف اینها شخص اینجانب نیست؛ بلکه هدف پدر مظلوم من است و خودشان میدانند که آسیب این ظلمها دامن انقلاب را هم میگیرد. مهدی هاشمی رفسنجانی همچنین پیشاپیش برای قاضی پرونده خود هم تعیین تکلیف و اعلام کرد که «مطمئنم یک دادگاه عادل منع تعقیب صادر خواهد کرد.» وی در پایان نامه هم خودش را «جانباز شیمیایی» و «خادم صنایع نفتی ایران» نامید. پاسخ محسنی اژهای حجتالاسلام محسنیاژهای، سخنگوی قوه قضائیه در چهارمین نشست خبری خود در پاسخ به سؤال فارس، مبنی بر ابهامات مورد نظر مهدی هاشمی در نامه ارسالی به دادستان کل کشور گفت: درباره این نامه باید بگویم یک نامه بدون امضا برای من آمده است که پائین آن اسم مهدی هاشمی نوشته شده ولی هیچ امضایی ندارد. تفاوتهایی در برخی از عبارتهای نامهای که به دست من رسیده با نامه منتشر شده در برخی از سایتها وجود دارد. دادستان کل کشور افزود: در این نامه عنوان شده که احضاریه ابلاغ نشده، سربرگ آن مشخص نبود و به آدرسی اشتباه رفته است. اما هیچ یک از این موارد صحت ندارد. سخنگوی قوه قضائیه با نشان دادن نامه احضار مهدی هاشمی به خبرنگاران گفت: کپی نامه را از دادستان تهران گرفتم و ملاحظه میکنید که تمام جزئیات لازم از جمله اسم مهدی هاشمی، نام پدر و آدرس به درستی قید شده است. احضار وی در تاریخ 12 اسفند 88 بوده و این نامه در تاریخ 15 اسفند 88 توسط مأمور ابلاغ ارسال شده و وکیل آنها آقای طباطبایی در تاریخ 18 اسفند 88 مراجعه کرده و گفته که پیرو ابلاغ برگه احضاریه به آدرس منزل موکل رسیده است. این موضعگیری، آخرین خبر مهمی است که درباره مهدی هاشمی در فضایی رسانهای منتشر شده است. با این حال مطالبه گری افکارعمومی برای رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی که بیش از 15 ماه است ادامه پیدا کرده است، همچنان خواستار اقدام عملی مقامات قضایی و تحقق سخنان آنان درباره کسی است که «شاه کلید فتنه 88» لقب گرفته است. بر این اساس باید دید مسئولان قضایی چه زمانی به وعدههای خود جامه عمل میپوشانند و محکمه رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی را بر پا میکنند |
![]() | آبروی وطنم یوسف بازار شده؛ آشوب در عاشورا برای تولید فیلم در C.N.N | ![]() |
در کشورهای مختلف دو مقوله منافع ملی(National interests) و امنیت ملی(national security) با عنوان خط قرمز فعالیت جریانها و احزاب فعال در کشورها شناخته میشود. همواره منازعات سیاسی و جناحی کشورهای مطرح آنگاه در چارچوب منافع ملی و امنیت ملی محصور میشود و فراتر از آن هرگز پیش نمیرود. اشاره شد که به عنوان مثال در امریکا هیچ گاه مسیحیت، صهیونیسم یا یهود مورد تعرض واقع نمیشود.
اغتشاشات روز عاشورا وقایع روز تاسوعا و عاشورای ایران آنقدر اهمیت داشت که کاخ سفید را هم وادار کند برخلاف روند مسامحه گونه گذشتهاش نسبت به اغتشاشات تهران رسماً به میدان بیاید و بیانیه رسمی صادر کند. بانیان گوانتانامو و ابوغریب که در سایه طرح شعار دروغین حقوق بشر و دموکراسی لشکرکشی به کشورهای مختلف دنیا را در کارنامه خود ثبت کردهاند، در جایگاه شاکی نشستند و از موضع بالا ایران را به فقدان پشتوانه مردمی، بحران داخلی و دیکتاتوری محکوم کردند. کشوری چون امریکا که طی سالهای بعد از تأسیس، با سیر نزولی شرکت مردمش در انتخابات مواجه بوده و در بهترین حالت 20 درصد اختلاف مشارکت عمومی در انتخابات نسبت به ایران را در کارنامه خود دارد، به خود حق داد تا ایران را فاقد پشتوانه مردمی معرفی کند و اغتشاشگرانی را که به خیابان ریخته بودند، شهروندانی(!) بنامد که در جستوجوی حقوق جهانی خود هستند! کاخ سفید در بیانیه خود که ساعاتی بعد از انتشار اخبار اغتشاشات تهران منتشر شد، ضمن حمایت از آشوب طلبان تصریح کرد:«امید و تاریخ همگام با کسانی است که حقوق جهانشمول خود را با ابزار مسالمتآمیز مطالبه میکنند.» این بیانیه ایران را حکومتی لقب داد که از آمال و آرزوهای مردم خود میهراسد. در این بیانیه آمده بود: «حکومت مبتنی بر هراس و خشونت هرگز عادلانه نیست و همانگونه که پرزیدنت اوباما نیز در اسلو گفت این بسیار گویاست که برخی حکومتها از آرزوهای ملت خود بیش از قدرت هر کشور دیگری میترسند.» کاخ سفید پیشتر در خصوص فوت آیتالله منتظری هم بیانیهای صادر کرده و تصریح کرده بود: «خانواده او و همه جویندگان حقوق جهانشمول و آزادیهایی که او پیوسته مدافع آنها بود در یادها و نیایش ما خواهند بود!» امریکا البته به همین میزان هم بسنده نکرد. باراک اوباما نیز به میدان آمد و گفت: «مردم ایران ماههاست که تنها احقاق حقوق جهانشمول خود را طلب میکنند و جهان هر بار، شجاعت و اراده آنها در این خصوص را تحسین کرده است.» او ضمن محکوم کردن مسائل اخیر ایران و برخورد مسئولین با حرمت شکنان روز عاشورا، تصریح کرد:«اراده رهبران ایران برای حکومت از راه ایجاد وحشت و ستمگری، قادر به از میان بردن این اشتیاق مردم نخواهد بود.» موضعگیری سایر کشورها فرانسه نیز به میدان آمد و از مقابله با اغتشاشات اقلیتی قانون گریز و دین ستیز در ایران با عنوان سرکوب اعتراضات مردمی یاد کرد. برنار والرو سخنگوی وزارت خارجه فرانسه گفت:«در زمانی که شمار کشته شدگان افزایش مییابد، فرانسه بار دیگر نگرانی عمیق خود را ابراز میدارد و بازداشتهای خودسرانه و خشونت اعمال شده علیه معترضان عادی را محکوم میکند.» اظهارنظر مقامات فرانسوی در حالی بود که همین کشور سال 2008 را با آشوبهای خیابانی آغاز کرده بود و مثلاً در نوامبر 2007 نیز مردم، کارکنان و دانشجویان در اعتراض به اصلاحات سارکوزی که سن بازنشستگی را شامل میشد، به اعتصاب، اعتراض و تحصن روی آورده بودند. این اعتراضات بعد از این نیز بارها در فرانسه به برخورد حکومت با معترضینی که تنها حقوق خود را مطالبه میکردند، انجامید. این همان فرانسهای است که امروز از خدشه دار شدن حقوق بشر در ایران سخن میگوید. مرکل صدراعظم آلمان هم از دیگر چهرههایی بود که در خصوص وقایع ایران لب به سخن گشود. او در یک بیانیه شدیداللحن درگیریهای اخیر در ایران را بیرحمانه خواند و کشتههای این وقایع را ناشی از اقدامات غیرقابل قبول نیروهای امنیتی دانست. مرکل ضمن محکوم کردن وقایع ایران گفت: «از ایران میخواهم به تعهداتش در معاهده بین المللی (سازمان ملل) درمورد حقوق مدنی و سیاسی عمل کند و بخصوص، حق آزادی بیان از طریق برپایی تظاهرات مسالمتآمیز نباید محدود یا با خشونت سرکوب شود.» کانادا هم به جمع شاکیان ایران پیوست. لورنس کانون وزیر امور خارجه کانادا در بیانیهای گفت:«تلاش ایران برای محدود کردن آزادی بیان و برگزاری تجمع به ویژه در روز مقدس عاشورا، تأسفبار است.» این بیانیه همچنین میافزود:«مردم ایران سزاوارند که صدایشان شنیده شود و از حقوقی که محق آن هستند، بدون بیم از خشونت و ارعاب، برخوردار شوند!»وزارت امورخارجه ایتالیا هم رسماً بیانیه صادر کرد و از ایران به خاطر مواجهه با حرمت شکنان عاشورای حسینی انتقاد کرد! در این بیانیه ایتالیا از جایگاه ناصحی دلسوز سخن راند و تصریح کرد:«حفظ جان انسان یک ارزش اساسی است که باید در هر جا و در هر شرایطی از آن دفاع کرد!» رهبر یکی از احزاب ایتالیایی هم گفت:«جوانان ایرانی با برگزاری تظاهرات اعتراضی، یک رژیم قرون وسطایی که آماده است جهان را به یک فاجعه بکشاند، به ستیزه خواندند.» وی همچنین افزود:«رژیم لحظهای در شلیک کردن به سوی زنان و مردانی که برای دموکراسی به خیابانها میآیند، درنگ نمیکند. در عین حال پیئترو مارچنارو رئیس کمیسیون حقوق بشرمجلس سنای ایتالیا نیز خواستار برگزاری نشستی فوق العاده توسط نمایندگان عضواین کمیسیون درمورد وقایع اخیر و نقض حقوق بشر در ایران شد.» اینها همه و همه گوشهای از پیامدهای قانون شکنی کسانی بود که حرمت عاشورای حسینی را هم نگه نداشتند و به بهانه اعتراض به تقلبی که هیچ وقت سندی برای آن ارائه نشد به خیابان ریختند و به هیأتها و مراسم عزاداری یورش بردند. قانون شکنیهای اقلیتی که رأی اکثریت را نپذیرفتند تا با خودخواهی خود رأی اکثریت را به محاق ببرند، در سرتاسر دنیا به سوژههای اول خبری برای تخریب وجهه ایران تبدیل شد. تأثیر قانون شکنیها و آشوبها برتحلیلهای مرتبط با منافع ملی تحلیلگران از اغتشاشات داخل ایران بحرانی داخلی درست میکردند و متزلزل شدن ایران را نتیجه میگرفتند. یوگنی ساتانوفسکی رئیس مرکز مطالعات خاورشناسی آکادمی علوم روسیه اعلام کرد:«بروز حوادث اخیر در ایران به انزوای بیشتر بین المللی این کشور منجر میشود.» در کنار این گونه اظهارنظرها تحلیلهایی که مسائل هستهای ایران را پیگیری میکرد، خواه ناخواه شرایط داخلی را نیز مورد توجه قرار میداد و از آن به عنوان فرصتی برای غرب به منظور تحت فشار قرار دادن ایران یاد میکرد. در واقع در کنار امنیت ملی، منافع ملی قربانی بزرگ این ماجراها بود. چندی پیش بود که «چارلز کرات هامر» ستون نویس پرنفوذ و بنام روزنامه واشنگتن پست از شرایط ایران بعد از فوت آیتالله منتظری سخن گفت. «چارلز کرات هامر» به پیشنهادهای موجود در حوزه هستهای و راهکارهایی که فراروی ایران قرار دارد اشاره کرد و توضیح داد که با توجه به مشکلات داخلی ایران و اینکه حکومت ایران قیمومیت وحیانی و آسمانی اش را از دست داده است، ضرورتی برای ارائه قرار دادن راهکاری جدید از سوی اوباما در مقابل ایران وجود ندارد. ستـــــون نویـــس واشــنگتن پســت شعار«Obama, Obama, you are either with us or with them» یا همان «اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما!» را نیز در یادداشت خود ذکر کرد و از مقامات امریکایی خواست تا در حمایت از معترضان ایران با شفافیت و صراحت بیشتری عمل کنند. این یادداشت به روزهای قبل از بیانیه کاخ سفید و نطق اوباما مربوط میشود. بازتاب اغتشاشات در رسانههای جهانی و تخریب نهایی وجهه ایران در کنار این نوع تحلیلها و اظهارنظرها که طبیعتاً در تصمیم گیریها و نسخه پیچیها برای ایران تأثیری مستقیم خواهد داشت، رسانههای خارجی کوشیدند تا نقطه کلیدی دیپلماسی ایران یعنی همان دیپلماسی عمومی را هدف بگیرند و با انتشار اخبار متعدد گسترده نگاه عمومی نسبت به ایران را به نفع خود عوض کنند. اگر بازتاب این اخبار در رسانههای امریکای لاتین، فلسطین، لبنان، افغانستان و پاکستان را در نظر بگیریم و آن را در کنار بازتابهای گسترده در سایر کشورها قرار دهیم خواه ناخواه به حراج گذاشته شدن حیثیت ایران را نتیجه خواهیم گرفت؛ واقعیتی که متأسفانه قابل انکار نیست. در این باره سیدحسن نصرالله میگوید:«شعار نه غزه، نه لبنان اثر منفی زیادی داشته بویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند». دبیرکل حزب الله لبنان همچنین تصریح میکند:«بعد از انتخابات در ایران اتفاقات ناگواری افتاد که موجب خون دل و عزای ما شد و بسیاری افراد از سراسر جهان تماس گرفته و گریه میکردند چون ما هویت خودمان را با هویت نظام جمهوری اسلامی یکسان میدانیم.» از همان ساعات اولیه اغتشاش در تهران و برخی شهرها اخبار مربوط به تجمعات خیابانی به شکل گستردهای در رسانههای خارجی انعکاس یافت و چندی بعد نیز در صدر اخبار رسانهها و روزنامههای کشورهای مختلف دنیا قرار گرفت. رسانههای خارجی در برآورد تعداد کشته شدگان وقایع روز عاشورا با هم مسابقه گذاشتند و عکسها و تصاویر مربوط به ایران را بطور گستردهای منتشر کردند. روزنامه انگلیسی تایمز نوشت:«با وجود آنکه خبرنگاران خارجی از پوشش خبری این تظاهرات منع شده بودند، اما تصاویر مخابره شده به اتاقهای خبر رسانههای غربی که توسط تلفن همراه گرفته شده بود، گوشههایی از تظاهرات اعتراضآمیز یکشنبه مردم ایران را به تصویر میکشید.» این روزنامه همچنین اخبار مربوط به اغتشاشات را پوشش داد و به نقل از علی انصاری استاد مطالعات ایران در دانشگاه سنت آندروی انگلیس نوشت: «دیگر شکی نیست که تغییر در نظام سیاسی ایران در حال وقوع است.» او همچنین از قول یکی از فعالان اپوزیسیون تصریح کرد:«رژیم اکنون در وقت اضافه بسر میبرد. کشور بطور یکپارچه به پا خاسته است.» این روزنامه در ادامه از قول یک فعال سیاسی نوشت: «مردم جانشان به لب رسیده و دیگر از هیچ چیز نمیترسند!»روزنامهها و رسانههای مختلف با آب و تاب تمام وقایع عاشورا را منعکس کردند و در رؤیای خیال پردازانه این گونه وانمود کردند که انگار اکثریت مردم در مقابل حکومت به پا خاستهاند و ایران با چالشی داخلی مواجه است و بزودی از پای درخواهد آمد! تایمز ضمن اشاره به کشته شدههای روز عاشورا نوشت:«تظاهرات اپوزیسیون در روز یکشنبه برای اولین بار شاهد تیراندازی مأموران امنیتی به صفوف تظاهرکنندگان بود.» این روزنامه به نقل از یک شاهد عینی نوشت:«زن مسنی را دیدم که به صفوف مأموران امنیتی میرفت و فریاد میزد خجالت نمیکشید مردم خودتان را میکشید؟!» و ادامه داد:«این شاهد میافزاید: دو افسر پلیس با شرمندگی گفتند که به خاطر پول این کار را میکنند!» از این دست گزارشها و داستانسراییها در رسانههای خارجی به کرات به چشم میخورد و این همه همان چیزی است که در نهایت چیزی جز آبروریزی برای ایران را به دنبال نخواهد داشت. در واقع اغتشاشگرانی که رأی اکثریت مردم را برنتافتند و جمهوریت نظام را به مسلخ هواهای نفسانی خود بردند، زمینهای را فراهم کردند تا دروغ پردازیها و تخریبها علیه ایران بعد از انتخابات بی سابقه 40 میلیونی شدت بگیرد. شبکه تلویزیونی الجزیره قطر هم با اشاره به اخبار ضد و نقیض از تعداد کشته شدگان تصریح کرد:«صرف نظر از درستی یا نادرستی این اطلاعات و آمار، صرف کشته شدن افرادی و اعتراف تلویزیون ایران به کشته شدن چند نفر، نشانه بسیار خطرناکی است بخصوص که مدتی بود خیابانهای تهران آرام شده بود.» خبرگزاری رویترز هم گزارش داد: «این کشتارها و ابعاد این رویارویی میتواند نشانهای از یک مرحله بی ثباتی جدید باشد که طی آن نیروهای امنیتی وفادار به آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران تلاش میکنند تا این جنبش (جریان) اصلاح طلب را سرکوب کنند.» این خبرگزاری به نوشته یک تحلیلگر ساکن امریکا اشاره کرد که در آن ضمن طرح احتمال فروپاشی ایران آمده بود: «اگر اینگونه باشد، نشانگر آن خواهد بود که حکومت مذهبی ایران در نهایت به دست خودش از میان میرود... مردم ایران شخصیتهای اصلی دراین ماجرا هستند و از نمادهای بسیار مشابهی استفاده میکنند که موجب میگردد تا جمهوری اسلامی این فصل را در یک قرن چالش برای دموکراسی به پایان برساند.» |
خون حسین (ع) افشاگر امویان هر عصر است | ![]() |
حبیب ترکاشوند | در هر کوچه و محلهای جوانان با برپایی خیمهای از چادر دور هم جمع شده و مرثیهسرایی میکنند برای آن امام مظلومی که 1371 سال پیش برای احیای دین جدش قیام کرد اما مظلومانه به شهادت رسید و اهل و عیالش را به اسارت بردند. قیام او ظاهراً به شکست انجامید و تمامی یارانش کشته شدند اما پیام خون پاک او و اصحابش در طول قرنها و عصرها در گوش بشریت ساری و جاری است. ندای «هل من ناصر ینصرنی»اش در هر زمان و مکان انسانهای آزاده را به مبارزه با ظلم و بیداد و فریب فرا میخواند و فریاد «هیهات من الذله»اش این هشدار را میدهد که مرگ باعزت شریفتر از زندگی با ذلت است. وارونه شدن حقایق طی 50 سال آن روز که خاتم رسل دست وصی خود را در غدیر بالا برد تا همگان بدانند تنها اوست که میتواند نهال نوپای اسلام را به درختی تناور تبدیل سازد و سکانداری کشتی هدایت مردم به ساحل فقط از حیدر کرار ساخته است، دین به دنیافروشان از همان روز توطئه فتنه را در ذهن خود طراحی کردند اما 70 روز طول کشید تا آن را پیاده سازند؛ 70 روزی که باید صبر میکردند تا پیامبر خاتم (ص) از این دنیا رخت بر بندد و به دیدار معبودش بشتابد. سقیفه را به عنوان مرکز این فتنه انتخاب کردند و در حالی که جسد رسول روی زمین بود، دموکراسی دروغین آنان در مقابل نص پیامبر (ص) به میدان آمد و علمدار حق را خانهنشین کرد، چرا که تا او بود امکان انحراف وجود نداشت. ابتدا از منع نقل حدیث نبوی آغاز کردند و بعد انحرافات یک به یک آغاز شد. هر چند به خاطر نزدیکی با عصر پیامبر (ص) امکان انحرافات جدی وجود نداشت اما گذر تاریخ این امکان را برایشان ایجاد کرد، خلافت به سلطنت تبدیل شد و زهد خلیفه مسلمین به شکمبارگی و هویپرستی دربار اموی فقط 50 سال طول کشید تا این انحرافات عمیق حاصل شود. وارونگی حقایق، فاجعه کربلا را آفرید هویپرستی دربار امویان کمکم به درون اجتماع نیز سرایت کرد و هر که در دنیاپرستی و تملق به آنان شبیهتر بود مقربتر و جایگاه حکومتیاش بالاتر، تا آنکه شرابخواری چون یزید بر تخت تکیه زد. تفاوت یزید با پدرش در آن بود که کمتر ظواهر را رعایت میکرد و فسقش در میان عامه مردم بیشتر شهره بود. اینجا بود که زمان قیام ثارالله فرا رسید تا دین در حال زوال جدش را احیا کند اما این احیا چندان ارزان به دست نیامد؛ احیای دین با خون پاک سرور جوانان اهل بهشت و یاران صدیقش میسر شد. شاید اگر هزاران انسان بصیر و عالم در آن عصر بودند نمیتوانستند بصیرتی که خون حسین (ع) به امت اسلامی هدیه کرد را فراهم کنند. این خون پاک دیواری بلند میان حق و باطل در آن عصر و همه دورانها کشید تا حقجویان راه را گم نکنند و در هر رخدادی پای علم حق تجمع کنند؛ فتنهای که غبارش جلوی چشم خیلیها را گرفت. سال گذشته به بهانه انتخابات ریاستجمهوری انگار تقدیر بر این بود که بار دیگر تاریخ تکرار شود. دنیاپرستان فتنهای را خلق کردند که چشم بسیاری از بزرگان را از دیدن حقیقت محروم کرد. برخی مانده بودند که حق کجاست و حقیقت نزد کیست؟ آیا ممکن است کسانی که یک عمر در کنار بنیانگذار این انقلاب بوده و نفس کشیده بودند، حال بر چهره انقلابش چنگ بکشند. هر چند روزها که سپری میشد غوغای فتنه در حال فروکش کردن بود اما هنوز این غبار مانع از شفافیت فضا بود تا اینکه نوبت به روز عاشورا رسید؛ روزی که قرنهاست در این سرزمین مردم با فریاد «یا حسین» ندای ظلمستیزی او را سر میدهند و آرزو میکنند که ای کاش در کربلا بودند تا امامشان تنها نمیماند، اما خبر نداشتند که سپاه عمر سعد در حال بستن زین و یراق است که ظهر عاشورا باز به میدان بیاید. با همان هلهله و سوت و کف و تنها تفاوتش این بود که دیگر حسینی نبود که ذبح شود. فدائیان حسین با نوحه و عزا به مولایشان لبیک میگفتند و وارثان سپاه عمر سعد هلهله میکردند، هرچند این بار تعداد سپاه یزید در اقلیت بود و سپاه حسین (ع) در اکثریت. کسانی که تا آن روز به این جماعت خوشبین بودند، تازه فهمیدند که پشت نقاب آن همه تزویر و مظلومیت ساختگی چیست؟ آفتاب خونین عاشورا غروب کرد اما عاشورائیان در شام غریبان حسین گرفتار دو غم، یکی اسارت آلالله در سال 61 و دیگری هتاکی به عاشورای حسین (ع) پس از 14 قرن. این بار دیگر زمان سکوت نبود چرا که سکوت یکبار دیگر حقیقت را دفن میکرد، باید به میدان میآمدند و امویان را رسوا میکردند. با همان پرچمهای «یا حسین»، با همان لباسهای مشکی و پیشانیبندهای «لبیک». میلیونها تن به خیابان ریختند؛ جمعیتی که تاکنون کسی دراین خیابانها ندیده بود. چنان فریاد میکشیدند که زمین زیر پایشان میلرزید و تهران و تمامی شهرستانها یکپارچه در عصر 9 دی فریاد شد؛ فریادی که خواب از چشم فتنهگران گرفت و فتنه را برای همیشه فلج کرد و اینگونه است روایت تاریخ ما که خون حسین (ع) در هر عصری امویان زمان را افشا میکند.
|
![]() |
![]() | سران فتنه، غائله عاشورای 88 را زمینهسازی کردند | ![]() |