امام با پذیرش قطعنامه به اشتباه جنگ اعتراف کرد!


میرحسین موسوی که عناصر بهایی هتاک و منافقین دستگیر شده در حرمت شکنی عاشورای سال گذشته را مردان خداجو خوانده بود، در مقاله ای به بهانه محرم مدعی شد حرمت شکنان، عزاداران معترض بودند و سینه شان مالامال از عشق بود و حسین حسین می گفتند.
وی که بارها به خاطر خیانت به کشور و ملت مورد پشتیبانی سران آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار گرفته، برای نهضت عاشورا قلمفرسایی کرده و سپس در حالی که به نقش حضرت امام در دفاع مقدس می پرداخت نوشت: کیست که از یاد ببرد همه جای ایران میدان حماسه بود و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنج دیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قد علم کردند و بدین گونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بی اعتقادی، که از سر درایت و آینده بینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی می دانند و اعتراف به خطا]؟![ نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمی کاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر می کند.
به گزارش صراط ، این مهره جریان سبز اموی همچنین در ادامه و با روش نخ نمای فرار به جلو مدعی شد: اقتدارگرایان هنگامی که از شیوه معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رای گیری طرفی نبستند چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند. شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزی شان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهره های فعال پرداختند.
موسوی همچنین مدعی شد: برماست که در این دوران بحران زده کاری زینبی بکنیم.
ادعای اخیر موسوی درباره خطای امام در جنگ، رونویسی از ادعای گروهک هایی نظیر نهضت آزادی و سایر گروهک های نفاق است که در زمان دفاع مقدس با استخبارات صدام همکاری می کردند و تلاش داشتند دل مردم را در مقابله با متجاوزان و مستکبران خالی کنند و پس از آن هم مدعی شدند ادامه جنگ از سوی حضرت امام(ره) خطا بود. گزافه گویی اخیر موسوی در حالی است که حضرت امام به اعتبار انتشار برخی تحلیل های غلط از سوی کسانی نظیر منتظری و... اعلام کردند که «ما در جنگ حتی برای یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم» و صراحتا به خاطر انتشار برخی تحلیل ها از این دست، از مردم به ویژه خانواده شهدا عذرخواهی کردند. مردادماه امسال نیز هاشمی رفسنجانی و رفیقدوست فاش کردند موسوی در دفاع مقدس کارشکنی می کرد.
این عنصر لجوج که به خاطر جاه طلبی هایش آلت دست سرویس های جاسوسی غرب قرار گرفت، اگرچه سعی کرده خود را مخالف گروهک منافقین نشان دهد که پس از پذیرش قطعنامه 598 به ایران هجوم آوردند، اما اشاره ای به این حقیقت نمی کند که گروهک تروریستی منافقین یکی از سازمان دهندگان آشوب و حرمت شکنی عاشورای سال گذشته بود، به نحوی که علنا برای آشوب و حرمت شکنی بیانیه صادر کرده و به نیروهای خود فراخوان داده بود. مرور هویت برخی عناصر دستگیر شده نشان می دهد که آنها از مرتبطین گروهک منافقین و همچنین گروهک استعمارساخته بهائیت بودند. البته امسال هم منافقین و سایر گروهک ها خواستار تکرار حرمت شکنی سال گذشته شده اند. با این اوصاف میرحسین موسوی طی یک سال گذشته توضیح نداده که چگونه «مردان خداجو و عزاداران معترض» مورد نظر وی، وابستگان به گروهک ها بوده اند و چگونه جرئت یافته اند به پرچم ها و تکیه های عزاداری آتش بزنند و به عزاداران حمله کنند؟ آنها چگونه عزادارانی بودند که با تحریک صدای آمریکا و بی بی سی و صدای اسرائیل و سایت صهیونیستی بالاترین و... آتش افروزی و آشوب برپا کردند و بلافاصله هم از سوی رژیم های استکباری و رسانه های آنها مورد تمجید قرار گرفتند. یعنی اوباش آشوبگر و وابستگان گروهک ها، می توانند هم حسینی باشند و هم پروژه یزیدیان روزگار را اجرا کنند؟
درباره تقلب و کودتای انتخاباتی و کنارگذاشتن شمارش آرا هم، تنها ماندن فتنه گرانی چون موسوی و کروبی با گروهک های نفاق در عاشورای سال 88 به اندازه کافی نشان می دهد که چه کسی دنبال کودتا بودند. همچنین باید گفت بیش از 18ماه از انجام کودتای مخملین فتنه گران نگذشته که همین عنصر جاه طلب مجبور شد برای راه انداختن آن کودتا از بازشماری تصادفی 10درصد آرا شانه خالی کند در حالی که یک ساعت پس از اخذ آرا به خبرنگاران خارجی گفته بود براساس آرای ریخته شده در صندوق ها قطعا من پیروز هستم!
شایان ذکر است مقاله منافقانه موسوی بازتاب های جالب توجهی در محافل ضدانقلاب داشت به نحوی که سایت ضدانقلابی بالاترین نوشت: مهندس موسوی گرامی، میرحسین عزیز! چرا ما باید هنوز هم از افسانه ها و اسطوره های مذهبی الگو بگیریم؟ من می خواهم الگوی من ایرانی و کسی مثل تو باشد. وقتی شما به دیگران توصیه می کنید که بمانند و کار زینبی بکنند تکلیف آنها که نه به اسلام، نه به شیعه، نه به زینب و نه به حسین اعتقاد ندارند، چیست. چرا با این تعابیر که برای بسیاری از سبزها خوشایند و دلنشین نیست دایره طرفداران و دوستان خود را کوچک می کنید؟ ما خسته شدیم از این آویزانی به فرهنگ و زبان عربی(!)

گفتنی است امام خمینی با علم به اینکه جاسوسانی در آینده هویت خود را آشکار سازند و اصل جنگ را یک اشتباه بخوانند و پذیرش قطعنامه 598 را اعتراف به اشتباه بدانند در پیام قطعنامه به قلم خود نوشتند:
من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم . امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.
من به صراحت می گویم ملیگراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند، و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسه های صبر و مقاومت را یکجا می شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند.
کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده ها و حسادتهای خود را نمی توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم.


این هم سند تازه از وابستگی موسوی به سازمان سیا


مهره آلت دست سرویس های جاسوسی بیگانه در فتنه 88 بالاخره سند تقلب در انتخابات را پیدا کرد!
موسوی پس از 20 سال حاشیه گزینی و تنزه طلبی سوال برانگیز به بهانه انتخابات ریاست جمهوری به عرصه بازگشت و تقلب در انتخابات را بهانه ای برای اجرای پروژه آشوب و کودتای مخملی قرار داد بی آن که طی 18 ماه گذشته کوچک ترین سندی برای ادعای تقلب ارائه کند. وی با این حال اخیراً با استناد به پروژه مشکوک ویکی لیکس مدعی شد که این اسناد نشان می دهد در انتخابات تقلب شده است.
موسوی در گفت وگویی که سایت وی منتشر کرده در ارزیابی اسناد ویکی لیکس و اینکه چه آثاری می تواند داشته باشد گفت: سندهای مربوط به تقلب انتخاباتی بسیار قابل توجه است به ویژه آنجا که اشاره می شود اصولا رأی ها شمرده نشده است، یعنی همان کودتای انتخاباتی. شما اگر به مصاحبه برادر گرامی «محتشمی پور» که چند روز پس از انتخابات صورت گرفت مراجعه کنید خواهید دید که به همین مسئله تلویحاً اشاره می کند.
ادعای اخیر موسوی مستند به ادعای ویکی لیکس، و آن هم مستند به ادعای سفارت آمریکا در عشق آباد است که بی هیچ سند و مدرکی ادعا می کند موسوی 26 میلیون و کروبی 12 میلیون رأی (مجموعاً 38 میلیون رأی!! از مجموع حدود 40 میلیون رأی) را به دست آورده اند! موسوی در این استناد به پروژه آمریکایی ها توضیح نداده که حتی اگر ادعای ویکی لیکس اصالت هم داشته و مربوط به سفارت آمریکا باشد، دیپلمات آمریکایی در عشق آباد چگونه آرای وی و کروبی را شمرده و آمار کذایی را به دست آورده است! الا اینکه تصور کنیم اساساً سند «عشق آبادی»! برای درآوردن امثال موسوی و کروبی از چاه خود ساخته بوده است.
نکته بامزه دیگر در مصاحبه موسوی که هماهنگی و اطاعت کامل وی از پروژه های جنگ روانی سرویس جاسوسی آمریکا را بیشتر نشان می دهد، همزبانی موسوی با کسانی چون هیلاری کلینتون و رابرت گیتس در القای «ماجراجویی، ضعف و انزوای ایران در منطقه»! است یعنی همان سناریویی که آمریکایی ها تلاش می کنند به جبران شکست های زنجیره ای از ایران به اجرا بگذارند و شکست واقعی را با توهم پراکنی جبران کنند.
به ادبیات آمریکایی موسوی دقت کنید: اسناد منتشره، وضعیت شکننده ما را در منطقه به خوبی نشان می دهند، وضعیتی که خودمان به آن دامن زده ایم به جای هفت مرتبه به نیویورک رفتن اگر روی کشورهای همسایه بیشتر سرمایه گذاری می کردند، بیشتر نتیجه می گرفتند. وحشت پراکنی و سخنان بدون حساب و ضعف مفرط دیپلماسی و نمایش افراطی قدرت نظامی منجر به آن شده که با خیال پردازی از ایجاد ارتباط سازنده با کشورهای منطقه غافل شده اند و عملاً یک متحد واقعی در کشورهای همسایه نداریم.
این مهره ورشکسته و عنود البته ترجیح داد به دلایل کاملا روشن، به روی کار آمدن متحدان جمهوری اسلامی ایران در عراق یا استقبال تاریخی مردم و مقامات لبنان از رئیس جمهور کشورمان اشاره ای نکند همچنان که به هنگام سفر رئیس جمهور به قطر و حضور در نشست کشورهای خلیج فارس هم همین فتنه گران سیاسی داخلی علیه سفر اعتمادساز مذکور موضع گرفتند! درباره 7سفر نیویورک نیز باید یادآور شد که 6سفر از 7 سفر برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل با حضور سران کشورها بوده که به اعتراف دشمنان و دوستان، سفرهایی جریان ساز بوده است و سفر هفتم نیز مربوط به حضور رئیس جمهور در اجلاس بازنگری ان پی تی است که دیپلماسی موفق ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی را به انزوا برد و اولین بار بیانیه علیه برنامه هسته ای اسرائیل صادر شد.
موسوی در این مصاحبه همچنین به شیوه ای ناشیانه و با فرار به جلو گفته است «جریان حاکم 20 سال برای یکدست کردن کشور طراحی کرده بود. اقتدار گرایان به دنبال حذف همه فضا از منتقدین و معترضین بودند» وی ادعا کرده که «بنده فقط یکی از سنگ های سر راه بودم و بعد از انتخابات 2 ماه طول کشید بنده اعتقاد پیدا کنم مناظره کذایی نه برای از بین بردن بنده یا آقای کروبی بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است.
این اظهارات در حالی است که با وجود شناخت مسئولان از جریان های مدیریت کننده موسوی و کروبی، به این دو عنصر کوک شده و گروهک ها و بیگانگان اجازه حضور در رقابت های سیاسی داده شد؛ اتفاقی که در هیچ یک از نظام های سیاسی دنیا سابقه ندارد. موسوی البته به خیال خود با زرنگی تلاش کرده از پاسخ به سوال اصلی بگریزد و آن اینکه، با چه توجیهی تبدیل به اسم رمز و مجری پروژه کودتای مخملی سرویس های جاسوسی سیا، ام آی6 و موساد شد و پذیرفت در کنار دامن زدن به آشوب، فضای حمایت از آمریکا و رژیم صهیونیستی را در روز قدس و 13 آبان 88 فراهم کند و پس از آن نیز بستر هتاکی علیه حضرت امام خمینی و میراث بزرگ ایشان (جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولایت فقیه) را مهیا سازد؟! و با چه محاسبه ای سران آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس از خیانت های وی به کشور و ملت و نظام به طور صریح حمایت کردند؟!
موسوی در حالی که بانی حاشیه سازی در روز قدس سال گذشته- به همراه کروبی- و سر دادن شعار نه غزه نه لبنان بود، اکنون در مصاحبه خود ادعا می کند «ترورهای اخیر دانشمندان هسته ای به خوبی نشان می دهد حمایت ما از ملت فلسطین و لبنان غیر از جنبه های اخلاقی تا چه اندازه در جهت منافع ملی ماست».
برخلاف این ادعا، موسوی مکرراً و از جمله در تبلیغات انتخاباتی سیاست جمهوری اسلامی در حمایت از لبنان و فلسطین را تخطئه می کرد و پر هزینه و ماجراجویانه می خواند اما با مشاهده استقبال گرم مردم لبنان از دکتر احمدی نژاد، جواب خود را گرفت.
یادآور می شود هرگاه مقامات آمریکایی به ویژه وزیران خارجه و دفاع، و رئیس سازمان سیا به جنگ روانی و راه اندازی موج تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی نیاز پیدا می کنند، تصادفاً موسوی و عناصر همسو با وی با چند روز فاصله دست به کار می شوند و همان تبلیغات آمریکایی را تکرار می کنند! که در ماجرای تحریم ها علیه ایران و صدور قطعنامه 1929 با تخطئه سیاست خارجه ایران و پروژه ویکی لیکس و... بارها نمود پیدا کرده است.


حمایت اعراب در جنگ عراق بیشتر هزینه داشت یا پیشنهاد غیرمستقیم حم


تفاوت اقدامات کشورهای عربی در زمان جنگ و دولت موسوی با دوره احمدی نژاد و موضع گیری حق طلبانه هسته ای، در این نکته است که در آن زمان با کمک های خود به طور مستقیم با عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران مشارکت داشتند اما حالا به طور غیر مستقیم پیشنهاد حمله به ایران را به آمریکا می دهند.

 میرحسین موسوی در گفت و گو با نشریه اینترنتی قلم سبز در ارتباط با نکاتی که درسایت اینترنتی" ویکی لیکس" در رابطه با در خواست کشورهای عربی از آمریکا برای حمله به ایران منتشر شده گفته است: این موضوع نشان دهنده ضعف دیپلماسی و عملکرد دولت احمدی نژاد است و دولت احمدی نژاد به گونه ای عمل کرده که کشورهای حاشیه خلیج فارس جذب ایران نشده اند و به خاطر پرونده هسته ای و نگرانی خاصی که از سوی ایران دارندتحت تاثیر تبلیغات آمریکایی ها ، به دنبال جنگ با ایران هستند.

به گزارش بولتن نیوز، این سخنان موسوی مورد استقبال اکثر رسانه های آمریکایی، ضد انقلاب، و کشورهای غربی قرار گرفته و به تیتر اصلی بسیاری از آنها تبدیل شده است. همین موضوع نشان می دهد که دستگاه تبلیغاتی غرب به خوبی می داند که موضع گیری های دکتر احمدی نژاد تا چه حد حق طلبانه و اصولی است . زیرا به محض انتشار سخنان موسوی، خوراک تبلیغی خوبی را برای پوشش ضعف خود یافته اند و برای آن که اثر موفقیت ایران در مذاکرات ژنو را کم کنند وبه حاشیه برانند سخنان موسوی را مطرح کردند.

در پاسخ به این اظهارات موسوی به عنوان یکی از سران حوادث بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، باید گفت که میرحسین موسوی چگونه به خود اجازه می دهد که این نوع درخواست های غیر مستقیم برخی کشورهای عربی از آمریکا برای حمله به ایران را به عملکرد دکتر احمدی نژاد ربط دهد، در حالی که در دوره نخست وزیری 8 ساله او، اکثر کشورهای عربی، به طور مستقیم از جنگ عراق برعلیه ایران به طور مستقیم دفاع می کردند؟

آقای موسوی باید به یاد داشته باشد که در آن دوران به خاطر عملکرد دولت او، اکثر کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا و.. از عراق حمایت می کردند و ضعف دستگاه دیپلماسی دولت موسوی به اندازه ای بود که هیچ کشوری جذب ایران نشد تا حامی ایران در مقابل عراق باشد و اکثر کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله کویت، عربستان، امارات، قطر و... از عراق حمایت می کردند.

این کشورهای عربی، به طور مستقیم با پرداخت کمک های مالی به عراق و امکانات دیگر کشور خود، سازمان ملل، آمریکا و روسیه و کشورهای دیگر را ترغیب می کردند که از عراق حمایت کنند و ایران را منزوی کنند و عملا وارد جنگ با ایران شده بودند.

در جریان صدور نفت و عملکرد اوپک به گونه ای عمل کردند که قیمت نفت ایران به پایین تر از 10 دلار برسد و به زیان منافع اقتصادی کشور شود. تامین کالاهای وارداتی مورد نیاز، خطوط اعتباری و بازسازی اقتصاد جنگی با مشکلاتی مواجه شد و در شرایط جنگ، شدیدترین تحریم های اقتصادی وسیاسی را شاهد بودیم و حتی مسافرت اتباع ایران به کشورهای عربی و روابط دیپلماتیک با مشکلاتی مواجه شد . در نتیجه این فشارها، رزمندگان اسلام در جبهه هابا بیشترین فشارها مواجه شدند و زیر آتش شدید دشمنان قرار داشتند.

در چنین شرایطی، دولت موسوی قادر نبود که نظر کشورهای عربی را جذب کند و باعث محبوبیت ایران شود تا فشار برمردم و رزمندگان را کاهش دهد و اقتصاد ایران روند قهقرایی به خود گرفته بود.

این درحالی است که پافشاری دولت احمدی نژاد باعث شده که هم دربین مردم کشورهای عربی محبوب شود و به عنوان یک شخصیت سیاسی شجاع و مسلمان آبروی جهان اسلام باشد و در مقابل آمریکا و غرب با شجاعت از حقوق هسته ای ایران دفاع کند و نظر بسیاری از دولت ها، شخصیت ها و بازرگانان عربی را جلب کند.

عملکرد احمدی نژاد باعث شده که دولت از نظر دیپلماسی بهتر از گذشته عمل کند، اقتصاد ایران روند شکوفایی در پیش گرفته و به زودی ریاست اوپک به ایران منتقل می شود و از نظر مردم منطقه و جهان نیز ایران یک قدرت سیاسی تاثیر گذار به شمار می رود.

به عبارت دیگر، تفاوت اقدامات کشورهای عربی در زمان جنگ و دولت موسوی با دوره احمدی نژادو موضع گیری حق طلبانه هسته ای، در این نکته است که در آن زمان با کمک های خود به طور مستقیم با عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران مشارکت داشتند اما حالا به طور غیر مستقیم پیشنهاد حمله به ایران را به آمریکا می دهند

ما درحال حاضر از حقوق هسته ای خود دفاع می کنیم و در بین بسیاری از کشورها محبوبیت داریم ودر مذاکرات نیز تاکنون موفق بوده ایم اما در دوره موسوی نه تنها با وجود موضع حق طلبانه و تحمیل جنگ از سوی عراق با ضعف دیپلماسی و انزوا در بین کشورهای جهان مواجه بودیم بلکه از نظر محبوبیت و دیپلماسی نیز موقعیت این دوره را نداشتیم.

مشکل اصولگرایان با هاشمی خوی اشرافی اوست


مهدی کوچک زاده عصر دیروز به دعوت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان در تالار شهید مطهری این دانشگاه به ایراد سخن پرداخت.

 
وی در این سخنرانی یکی از ویژگی های همیشگی جنبش های دانشجویی را عدالت طلبی و آرمان خواهی دانست و گفت: یکی اساسی ترین نقاط انحرافی ورود به مسائل سیاسی، استیلای هوای نفسانی در جبهه گیری ها و اظهار نظرهاست و با وجود آنکه روحیه دانشجویی واقعا دوستدار عدالت و آزادی است اما گاهی همین شعارها بازیچه دست سیاسیون می شود.
  
نماینده مردم تهران در مجلس در ادامه منابع اطلاعاتی غلط را یکی دیگر از نقاط انحرافی جنبش دانشجویی دانست و تصریح کرد: همین امر گاه موجب تضادها و تعارض های شدید میان دو یا چند تشکل می شود.
 
کوچک زاده خاطرنشان کرد: بیشتر تمرکز دشمن روی دانشجوهاست چون تمام افتخارات را دانشجویان رقم زده اند اما عده ای در تلاشند فضای دانشگاهی را برهم بزنند تا نقطه قوت کشور را تضعیف کنند.
 
وی افزود: میعار خط امام (ره) صحیفه امام است و هر که غیر از آن بگوید دروغ گفته است.
  
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: مدعی دورغین پیرو خط امام (ره) کسی است که چون تریبون دارد هر حرفی را می زند و نسبت به بازخورد آن در میان مردم هیچ واکنشی نشان نمی دهد.
  
کوچک زاده گفت: تبلیغات زودهنگام ریاست جمهوری در فضای کنونی جامعه ما به نفع هیچ کس نیست و در نهایت کسی رئیس جمهور می شود که خدا با اوست.
  
وی افزود: رفتار مهدی هاشمی و خروج وی از کشور اتهامات وارده بر او را شدیدتر کرده است و حمایت بی جای آقای رفسنجانی از فرزندش پسندیده نیست.
 

نماینده مردم تهران در مجلس گفت: مشکل جامعه اصولگرا با شخص آقای رفسنجانی بر سر خطبه نماز جمعه وی بعد از فتنه و سکوت و اشرافیت او است نه اینکه حساب پسر را به حساب پدر بگذارند کما اینکه آیت الله گیلانی و خزعلی در جامعه محبوبند

شکنجه افراد در اردوگاه اشرف/ منافقین همکار گروههای تروریستی عراق


یک عضو ناراضی منافقین پس از جدا شدن از این گروهک با تاکید بر اینکه تصمیم به افشاگری و بازگشت به ایران گرفته است، از تجاوزات و شکنجه های افراد توسط این گروهک در اردوگاه اشرف خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، "مکی رفیعی" عضو جدا شده از گروهک منافقین در اردوگاه اشرف در گفتگو با روزنامه الصباح اظهار داشت: من توانستم از زندان اردوگاه اشرف در منطقه العظیم شمالی گریخته و خود را تسلیم نیروهای امنیتی عراق کنم.

وی تاکید کرد: من در مدت 15 سالی که از سوی سران مجاهدین خلق (گروهک منافقین) در بازداشت بسر می بردم تحت شدیدترین انواع شکنجه قرار گرفتم.

مکی رفیعی خاطرنشان کرد: من به همراه برخی دیگر از اعضای مجاهدین خلق در راستای انجام فعالیت های سیاسی از پاریس وارد اراضی عراق شدیم، اما تمامی این تلاشها با تجاوزات اداره کنندگان اردوگاه اشرف علیه اعضای گروهک شکست خورده باقی ماند.

این عضو جدا شده از گروهک منافقین در ادامه با اشاره به اینکه پیش از این دو دعوتنامه از سوی سازمان ملل در زمینه مهاجرت به اروپا و یا بازگشت به ایران دریافت کرده است، افزود: تصمیم گرفتم به موطن خود بازگشته و جنایات این سازمان را افشا کنم.

وی همچنین از حضور خود در تظاهرات دو روز پیش خانواده های ایرانی بر علیه گروهک منافقین در نزدیکی اردوگاه اشرف خبر داد. دو روز پیش 20 خانواده که از ایران به عراق (استان دیالی) آمده بودند در تظاهراتی مسالمت آمیز خواستار پیگیری سرنوشت فرزندانشان توسط دولت عراق و دخالت آنها برای آزادی آنها شده بودند تا مقدمات بازگشت فرزندانشان به ایران فراهم شود.

از سوی دیگر، "دلیر حسن سایه" از اعضای کمیته امنیتی استانداری دیالی در گفتگو با الصباح از پشتیبانی گروهک منافقین از گروههای مسلح و دست داشتن آنها در انفجارهای این استان خبر داد.

وی تاکید کرد: کمیته امنیتی ادله و مدارکی را در اختیار دارد که در آن حمایت مالی اعضای این گروهک از گروههای تروریستی، دست داشتن در خشونتها و تلاش برای شعله ور کردن آتش تنش های مذهبی مشخص است.

عضو کمیته امنیتی استانداری دیالی از پارلمان و دولت عراق تقاضا کرد که این گروهک را از عراق اخراج کنند.