فهرست جنایات مهدی هاشمی و باندش

فهرست جنایات مهدی هاشمی و باندش

فهرست جنایات مهدی هاشمی و باندش

محمدحسین جعفرزاده (از اعضای باند مهدی هاشمی) در نامه ای که پس از فرار به خارج از کشور در منزلش کشف شد، به مهدی هاشمی می‌گوید:«در آن زمان دقیقاً یادم هست چند مرتبه به شما گفتم برویم سراغ هدف های بزرگتری از قبیل ساواکی ها و شخصیت های رژیم و شما توصیه می کردید، که نه»

ر این شماره به برخی جنایات سید مهدی هاشمی  فرد مورد وثوق آقای منتظری، بر سرر کتاب شهید جاوید و به نام امربه معروف ونهی از منکر انجام گرفته اشاره می شود.

جنایات باند مهدی هاشمی بر سر کتاب شهید جاوید

این نکته قابل توجه است که به جز برخی یقینیات از جمله قتل آیت الله شمس آبادی صفرزاده و طرح ترور آیت الله گلپایگانی و غیره، برخی وقایع دیگر بدلیل رسیدگی نشدن قضایی، منسوب به باند مهدی هاشمی می باشد. 
اما اتفاقاتی که در این میان و به بهانه دفاع از کتاب «شهید جاوید» توسط باند مهدی هاشمی رخ داد از این قرار است:
1-قتل حجت الاسلام سیداسماعیل حسنی
وی از وعاظ نجف آباد بوده و به شهادت اسناد ساواک از مقلدین امام خمینی بوده و رساله های امام را توزیع می نموده است.
در یکی از اسناد سیداسماعیل حسنی در ساواک در مورد وضعیت فکری او چنین آمده است:
به 312
از 10 ه
تاریخ گزارش 50/7/12
موضوع: گامی دیگر برای تضعیف منتظری (گزارش ساواک مبنی بر تضعیف منتظری؟!)
سیداسماعیل حسنی یکی از وعاظ نجف آباد طی تلگرافی که از طرف هیئت علما و ساواک نجف آباد به
آیت الله گلپایگانی به قم مخابره نموده اظهار داشته است: «پس از تقدیم ادعیه مخلصانه کتاب شهید آگاه [کتاب آیت الله صافی گلپایگانی در رد کتاب شهید جاوید] مورد استفاده عموم مراتب تقدیر را به وسیله حضرت آیت الله به پیشگاه جناب مؤلف تقدیم صد جلد آن را تقاضا با صحت و موفقیت خواستارم.»

نظریه شنبه- همانطور که قبلاً اظهار گردیده در صورتی که کتاب مذکور به نجف آباد وارد گردد موقعیت منتظری بیش از پیش تضعیف خواهد گردید.
نظریه یکشنبه- سیداسماعیل حسنی یکی از وعاظ نجف آباد است که در مقابل منتظری و موقعیت محلی او قرار گرفته است.45

این فرد فعال انقلابی توسط افراد ناشناسی مورد ضرب و جرح قرار می گیرد و بعد از چند روز در بیمارستان از دنیا می رود. روزنامه اطلاعات به تاریخ 5 خرداد 1355در مصاحبه با فرزند سیداسماعیل حسنی و با تیتر «یک روحانی دیگر کشته شد» چگونگی و سخنان رد و بدل شده توسط ضاربین می گوید:«شهود حمله ضاربین به پدرم در آن زمان می گفتند: ضاربین نقابدار ضمن وارد کردن ضربه به پدرم گفته اند برای مخالف با «شهید جاوید» [سرنوشتی] جز مرگ نیست.»

2- طرح ترور آیت الله گلپایگانی

در کیفرخواست متهمین پرونده قاتلین مرحوم شمس آبادی بنا به اظهارات قربانعلی حمزه زاده به شرح صورتجلسه 2535/3/12 [1355] آمده است: «امیر حمزه زاده گفت:بعد از شمس آبادی نوبت به آیت الله گلپایگانی بود که در قم بود و چون دستگیر شدم قتل آقای گلپایگانی را که بعد از قتل آقای شمس آبادی بود موفق نشدم...»46
روزنامه های اطلاعات و کیهان هم در سوم اسفند 1355با تیترهای «توطئه قتل آیت الله گلپایگانی شکست خورد.» و «توطئه ترور آیت الله گلپایگانی» خبر از این امر می دهند.

3- طراحی ترور تعدادی از علمای اصفهان

لیستی از علمای اصفهان نیز برای حذف در ذهن مهدی هاشمی بوده که خود چنین می گوید:«طرحی که در ذهن خود من بود برای این کار، طرح یک تعدادی از علمای اصفهان یعنی همان به اصطلاح شورای علمی که در اصفهان بود روی آن هاما طرح و نقشه داشتیم و به آقای جعفرزاده هم اتفاقاً گفته بودم که طرح این است و این کار را می خواهیم بکنیم. منتهی بعد از اینکه با مخالفت آقای جعفرزاده و ... (قتل) شمس آبادی مواجه شدیم و آن مسئله پیش آمد ما دیگر عملاً کاری نکردیم.»47

4- قتل مهدی نوروزی12 ساله

در گزارش کیهان مورخه 55/3/31 چنین آمده است: «نظر- خبرنگار کیهان: جسد پسربچه ای که حدودیک ماه پیش در روستای کشه مفقود شده بود، روز گذشته در دامنه کوهی به وسیله یک چوپان پیدا شد. پسر بچه که مهدی نوروزی نام داشت و خواهرزاده حجاریان (یکی از مریدان مرحوم آیت الله شمس آبادی)بود، حدودیک ماه پیش در روستای «کشه» واقع در 45 کیلومتری نطنز ناپدید شد. به دنبال گم شدن مهدی، وابستگان او گفتند که احتمالاً اعضای گروه هدفی قهدریجان اصفهان او را ربوده و به قتل رسانده اند...گروه «هدفیها»که متهم به قتل این پسر بچه هستند از طرفداران کتاب شهید جاوید بوده و تاکنون به ترور چند نفراز جمله آیت الله شمس آبادی،شیخ قنبر علی صفرزاده، یک زن و دو مرد دیگر در قهدریجان اصفهان اعتراف کرده اند.»

5- قتل فرزند خردسال امام جماعت مسجد سید اصفهان
خبرنگارروزنامه اطلاعات در مجموعه خاطرات خود در مورد قتل فرزند 4 ساله حجت الاسلام حاج سیدتقی موسوی بیدآبادی امام جماعت مسجد سیداصفهان، از زبان خود حجت الاسلام موسوی می گوید: «تحقیقات بازپرس برای دستگیری قاتل یا قاتلان پسرم به جایی نرسید تا اینکه فاجعه قتل حجت الاسلام (شمس آبادی) پیش آمد. حجت الاسلام موسوی بیدآبادی همچنین گفت: در جلسه هفته گذشته هیئت علمی اصفهان اعلام شد قاتلان فرزندم همان قاتلان مرحوم حجت الاسلام شمس آبادی و یا به قولی گروه هدفیها هستند.»

خبرنگار کیهان نیز گزارشی از پیگیری قتل فرزند حجت الاسلام موسوی در تاریخ 79/2/9درج نموده است.

6- ترور ناموفق نعمت الله جوانمردی

وی از مخالفان باند مهدی هاشمی بود و دستور قتل او به سرعت صادر می شود. اسماعیل مشهدی از افراد تیم ترور در این خصوص می نویسد:«چند روز بعد عبدالله جوانمردی گفت: نمی خواهد «زمانی» را بکشید بروید حاج نعمت الله جوانمردی را بزنید و بکشید و یک عدد چاقو به ما داد و ما هم رفتیم حاج نعمت الله جوانمردی را با چاقو بزنیم...»48

محمدعلی حمزه زاده هم از دیگر شرکت کنندگان این ترور و عضو باند مهدی هاشمی چنین می نویسد: ...« ما جوانمردی را چندین بار تعقیب کرده تا اینکه یک روز نزدیک غروب از باغی خارج شد و من به اتفاق مشهدی به او حمله ور شدیم و چندین ضربه به آن زدیم تا اینکه یک بچه از منزل خارج شد ما هم فرار کردیم و من به منزل رفتم و فردای آن روز صبح به اتفاق مشهدی به تهران گریخته و پس از سه روز به اصفهان مراجعت نمودیم.»49

7- طرحهای دیگر مانده در ذهن مهدی هاشمی که عملی نشد.

وی در اعترافاتش می گوید:«در یک سری قتل هایی هم که صورت نگرفته و در ذهنمان بوده توی قهدریجان ما راجع به دو سه نفر از همان کسانی که مخالفان قدیم و جدیدمان بودند یکی حسین هادیان بود که رویش تصمیم داشتیم... یکی همان جمالی بود... یکی دو نفر دیگه هم هستند که مال قهدریجان نیستند... ترور انجام نگرفت...»50

8- تهدید و ارعاب شیخ ابراهیم توسلی

زمانی که در حسینیه اعظم نجف آباد برای سخنرانی می رفت تهدید شده بود که نباید در باب کتاب «شهید جاوید» سخنی بگوید که در غیر این صورت کشته خواهد شد. او نیز که به تهدیدها توجهی نکرده بود اتومبیل و منزلش را به آتش کشیدند و او را خانه نشین کردند.51

9- قتل شیخ قنبرعلی صفرزاده
حجت الاسلام شیخ قنبرعلی صفرزاده از متصدیان توزیع شهریه طلاب، از جمله از سوی آیت الله شمس آبادی بود.

وی فعالیت های پنهانی انقلابی داشت و در منطقه قهدریجان برای مقابله با افکار و تحریکات مهدی هاشمی پیشگام شده و با فراهم نمودن زمینه تردد آیت الله شمس آبادی و مبلغین مورد تأییدشان به منطقه موانعی را جهت، پیشبرد اهداف باند مهدی هاشمی ایجاد کرده بود.

در یکی از اسناد ساواک فعالیت او چنین آمده:
به 312
از 10 ه
تاریخ گزارش 51/5/26
موضوع: ارسال وجوه شرعیه جهت خمینی
«روز شنبه 51/5/14در حجره شیخ قنبرعلی صفرزاده حاج آقا فخرطاهری اهل قهدریجان، عنایت الله طاهری برادرزاده نامبرده شیخ نصرالله صالحی و سیدمحمد عقیلی اجتماع کوچکی تشکیل و در این جلسه تصمیم گرفته می شود نامه ای به همراه وجوه شرعیه توسط عنایت الله طاهری به قم فرستاده شود که از طریق قم و به وسیله سیدحسین سبحانی نامه و پول برای خمینی فرستاده شود.»

مهدی هاشمی در مورد چگونگی صدور حکم قتل صفرزاده میگوید: «عباسعلی رحیمی و حسین مرادی دو سه مرتبه به من مراجعه کردند و قضایای شیخ را تعریف کردند... آنان نیز شدیداً
عصبانی بودند و من گفتم او را تمام کنید، یعنی نابودش کنید و آنها نیز پس از مدتی تعقیب و مراقبت او را از بین بردند.»52

در مورد چگونگی ربودن شیخ قنبرعلی صفرزاده هم حسین مرادی در اعترافاتش به تاریخ 54/12/16،چنین تصویر می کند:«یک روز ساعت 5 بعد از ظهر شیخ قنبرعلی را سوار پیکان و وانت چهار چرخ که خودم راننده آن بودم کردم. عباسعلی رحیمی هم بود با این عنوان که او را به قهدریجان برسانیم. در راه به قنبرعلی گفتم که می خواهیم برویم به نجف آباد و یک تعداد رنگ بیاوریم. شیخ قنبرعلی گفت باشد. بعد به نجف آباد رفتیم به مغازه رنگی سرزده و برگشتیم رو به قهدریجان. از جاده کانال که پیچیدیم پشت قهدریجان هوا دیگر تاریک شده بود ماشین را نگه داشتیم و با عباسعلی رحیمی به کمک یکدیگر باطنابی که جلوی ماشین بود انداختیم به گردن شیخ قنبرعلی و کشیدیم تا خفه شد. بعداً او را بردیم و در چاه انداختیم.»53

10- قتل آیت الله شمس آبادی
آخرین مهره از قتل های زنجیره ای باند مهدی هاشمی قبل از انقلاب اسلامی، به شهادت رساندن آیت الله شمس آبادی بود. آیت الله سیدابوالحسن شمس آبادی فرزند ابراهیم، در سال 1326 ه.ق در اصفهان به دنیاآمد.

جد اعلای او، مرحوم سیدمحمد لاریجانی بود. سیدابوالحسن شمس آبادی،تا 25 سالگی مشغول تحصیل علوم دینی بود. او در این سن، اصفهان را به قصد نجف اشرف ترک کرد و به مدت 10 سال از محضر درس آیت الله [ابوالحسن] اصفهانی بهره برد و همچنین مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی و مرحوم آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی کسب فیض نمود و پس از 12 سال تحصیل در نجف اشرف، به ایران بازگشت و در اصفهان به تدریس پرداخته و اقامه نماز جماعت را برعهده داشت.

در فعالیت هایی از قبیل کمک به ایتام و مستمندان، شرکت، و در تأسیس مؤسسات خیریه، مانند انجمن مددکاری امام زمان(عج) بنای مسجد در روستاهای دور افتاده و نقاطی که مرکز تبلیغی بهاییت بود، مشارکت می نمود.

ایشان همچنین در دایر کردن آموزشگاه نابینایان (به منظور مبارزه با فعالیت ها و آموزشگاه مسیحیان) نقش داشت و در هماهنگی با انجمن ضدبهائیت در اصفهان و شهرهای اطراف فعالیت هایی می نمود.وی زندگی نسبتاً ساده ای داشت و در منزلی محقر ساکن بود.

خلاصه ای از پرونده مرحوم شمس آبادی در ساواک:
- حمایت از حضرت امام خمینی(ره) و آقای محلاتی و سایر علمایی که در سال 1342 دستگیر شده بودند. انتشار اعلامیه ای با امضای جمعی از علمای اصفهان از جمله آیت الله خادمی، سیدابوالحسن شمس آبادی، آقایان رجایی، اردکانی، سیدعلی ابطحی، محمدرضا ثفقی و سیدعلی اکبر هاشمی

- عزیمت به تهران در تاریخ 42/4/20 برای اعتراض به حرکت رژیم و پیوستن به جمع علمای تهران

- ساواک اصفهان طی نامه ای به مرکز در تاریخ 42/5/13 اعلام کرد: «حاج ابوالحسن شمس آبادی، پیش نمازمسجد سرتیپ چهار سوق و مسجد شیخ بهایی است و پس از شیخ مهدی نجفی، در اصفهان، با نفوذترین عالم است.»

- نامبرده به همراه عده ای از علمای اصفهان (از جمله آقای خادمی، سیدعلی بهبهانی و )...طی تلگرام هایی به مراجع تقلید و دیگر علما، از جمله آیت الله خوانساری (تهران) به محکومیت آقای منتظری و آقای ربانی شیرازی، اعتراض و درخواست اقدام از ایشان جهت تجدید نظر در حکم مصادره را می نماید.(47/4/25)

- مؤسسه احمدیه، که زیر نظر آقایان خادمی و شمس آبادی اداره می شود، اقدام به اعزام طلاب به اطراف می کند.به مبلغان مذکور اعلام شده که هیچگونه پولی از مردم نگیرند. قرار است مؤسسه، خرج سفر و حق منبر ایشان را تقبل نماید.(48/12/19)

- ارسال تلگرامی در سال 1349با امضای جمعی از اعضای علمای اصفهان (از جمله آقای خادمی،
شمس آبادی، اردکانی و ...) در مورد تبعید آقای صافی، به آیت الله گلپایگانی.

-در جلسه ای که در منزل حاج آقا مرتضی ابطحی، با شرکت بیست نفر از علما تشکیل شد، آقای شمس آبادی برضد فحشا سخنرانی و از روحانیون خواست که آن را در منابر عنوان کنند.(50/1/14)

- آقایان خادمی و شمس آبادی،به شدت آقای منتظری را [به خاطر دفاع از مطالب کتاب شهید جاوید و نویسنده اش] مورد حمله قرار دادند.

- ساواک در سال 52 در ارتباط با وی چنین می نویسد: «فاقد پیشینه کیفری (از نظر ضدامنیتی) می باشدو از نظر روحیه و مشی سیاسی، فردی است طرفدار آیت الله خویی، که به نمایندگی از وی، شهریه طالب را می پردازد. ضمناً باطناً از روحانیون افراطی حمایت [کرده] ولی تاکنون به ظاهر، رعایت بی طرفی را کرده است.»

-در سال 1353، گزارشهایی از طریق منابع ساواک دریافت می شودکه آقای شمس آبادی به عده ای از طلاب،که به خدمت در اداره اوقاف درآمده و مروج مذهبی نام گرفته اند،توسط نزدیکان خود، پیغام فرستاده و تعدادی را به منزل خود دعوت نموده تا از خدمت در اوقاف، استعفا کنند و به آنان قول داده است چنانچه از حقوق دولت چشم پوشی کنند، حقوق بیشتری به آنان خواهد داد.»54

مهدی هاشمی آیت الله شمس آبادی را به دلیل مخالفت های صریح و مناظراتی که با اعضای باند او داشته و هم به خاطر مخالفت شدید با کتاب «شهید جاوید»، یک روحانی مرتجع و ساکت می خواند و با تحریک مردم و از جمله تیم خود علیه آیت الله شمس آبادی حساسیت هایی ایجاد می کرد.

مهدی هاشمی در این خصوص می گوید:«در اینکه مسئله روحانیت ارتجاعی و مخصوصاً آقای شمس آبادی در نظر من خیلی حساستر بود و من نیز در جلسات و هیئات مطرح می کردم و حساسیت بچه ها را عموماً در آن جهت تحریک می کردم هیچ بحثی نیست و قبلاً نیز گفتم یکی از انحرافات دیروز من همین بود که برخی علما را از دولتی ها بدتر می دانستم. بنابراین من انکار نمی کنم که از نظر فکری برادران تحت تأثیر افکار و القائات من بودند، حتی یادم هست که موقعی که اخبار و اطلاعات پراکنده آقای شمس آبادی را ما مطرح می کردیم و ابراز حساسیت می نمودیم،همین برادران و سایرین می گفتند:«شما بیش از حد روی روحانیون ساکت و مرتجع حساس هستید و باید روی عوامل دیگر حساس باشیم. من از نظر فکری و حساسیت روی بعضی علما من جمله آقای شمس آبادی دارای انگیزه و حساسیت بودم.»55

در همین زمینه محمدحسین جعفرزاده در نامه ای که پس از فرار به خارج از کشور در منزلش کشف شد. به مهدی هاشمی می گوید:«در آن زمان دقیقاً یادم هست چند مرتبه به شما گفتم برویم سراغ هدف های بزرگتری از قبیل ساواکی ها و شخصیت های رژیم و شما توصیه می کردید، که نه»56

هاشمی رفسنجانی و لالایی خرافه پرستی


هاشمی رفسنجانی و لالایی خرافه پرستی
هاشمی رفسنجانی را همه می شناسند که مرد هوشمندی است و سخن در لفافه می گوید. او سوابقی غیر قابل انکاردارد و تاییداتی از جانب امام (ره) و رهبر انقلاب (مد) که شاید برای کمتر کسی محقق شده باشد. لکن به واسطه همین جایگاه سیاسی و سیر مسئولیتهایی که از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون داشته فردی است که سخن از روی ناآگاهی و بی بصیرتی نمی گوید او بر هریک از دو قوه مجریه و مقننه دو دوره ریاست کرده و بیش از بیست سال ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده داشته است و هم اکنون ریاست خبرگان را نیز به کلکسیون سوابق خود افزوده پس به جای جای سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور اشراف دارد و جملاتش به دقت و تفصیل قابل تفسیرند و هر حرکت او می تواند حاکی از جریان یا سلسله وقایعی در آینده نظام باشد. مقدمه فوق به خوبی روشن کرد که دیگر از چنین فردی نمی توان انتظار تحلیل نابجا و آدرس غلط دادن در فضای استراتژیک نظام آنهم به صورت سهوی داشت. پس سخنان اخیر هاشمی موضع مشخص و متقن وی در قبال شرایط امروز جامعه ایران است: هاشمی که به مناسبت روز دانشجو در جمعی گزینش شده از دانشجویان سخن می راند آنان را به هوشیاری فراخواند و از آنها خواست تا نگذارند جامعه با لالایی خرافه پرستی به خواب غفلت برود و دین و تعصب کور برای مردم پوستین وارونه شود و نردبان ترقی پله های سقوط. اظهارات عجیبی است در شرایط امروز کشور شاید نیاز است که جایگاه ملی و بین المللی ایران باز نگری گردد تا به حقایق جدیدی در تایید سخنان آقای هاشمی برسیم. هنوز یک سال از گذر دشوار کشور از شرایط فتنه و شادی غربیها نگذشته که مقاومت بی نظیر ملی در عرصه اقتصاد ،غربیها را از بی تاثیری اقدامات خود آگاه کرده آنان را دوباره و با ذلت به پای میز مذاکره با ایران می کشاند. کشوری که در اوج تحریم موفق به عقد بزرگ ترین قرارداد های نفتی تاریخ می گردد و سیل تهدید های آمریکا بر کشور های نقض کننده تحریم و شرکتهای نفتی تاثیری نمی گذارد و ایران در سخت ترین شرایط تحریم در تاریخ 32 ساله جمهوری اسلامی به بزرگترین موفقیت تاریخ پتروشیمی خود یعنی خودکفایی در تولید بنزین دست می یابد. مولفه های اقتصاد مقاومتی فرموده رهبر انقلاب، یکی پس از دیگری تحقق می یابند و ناامیدی و یاس دشمن به وضوح آشکار می شود. تا جایی که مستاصل شده و به اقدام مذبوحانه ترور دانشمندان ما دست می زند. از خاطر نبریم که وقتی در اوان انقلاب هراس آمریکا از شکل گیری یک پاردایم فکری ناظر به حکومت اسلامی است، امثال مطهری ها و مفتح ها ترور می شوند. پس امروز که امثال اساتید بزرگ فیزیک هسته را به شهادت می رسانند یعنی آن پاردایم فکری ایجاد و تثبیت شده و اکنون در حال دست یابی به قله های افتخار و اوج رشد در علم و فناوری است. شرایطی که کشور را برای اولین بار در آستانه بزرگترین تحول اقتصادی صد ساله اخیر خود یعنی طرح هدفمندی یارانه ها و طرح تحول اقتصادی قرارداده؛ تحولی که به صراحت باید گفت دولتهای گذشته یعنی آقای خاتمی و حتی خود آقای هاشمی علیرغم علم به ضرورت جسارت اجرای آن را نداشتند. کشوری که به جرات می توان گفت در آستانه جهش و خیز اقتصادی قراردارد و زیر ساختهای کلان توسعه و رشد را یکی پس از دیگری فراهم می سازد و از سد تحریمها نه به سهولت اما به صلابت عبور می کند. چنین فردی با چنین جایگاهی چگونه شرایط امروز کشور را درک نمی کند و طلایه های این تحول عظیم و آمادگی ایران برای حرکت به سمت جایگاه اول در خاور میانه را نمی بیند؟ آیا اختلافات سیاسی تا این حد بر درک ایشان از مسایل سایه انداخته که امور بدین واضحی را مشاهده نمی کند؟ یا چشم خود را بر این همه بارقه امید می بندد؟ و کدامین خرافه پرستی آیا رییس جمهور بسیجی و مخلصی که خود را سرباز امام زمان می خواند و طرفدارانش را خرافه پرست می خوانند؛ چه شده آیا هاشمی بعد از 13 سال دارد تحت تاثیر القائات دوم خرداد قرار میگیرد و شعار های افتخار آمیز آغاز انقلاب را از مد افتاده وخرافه پرستی میداند؟ چه شد این شعار ها که یک روز تمام افتخار شما یاران امام بود !؟ نکند شما هم معتقدید که دیگر شرایط عوض شده و آن شعار ها دیگر به درد امروز نمی خورد و انسان باید متناسب شرایط روز تغییر کند. یا شاید مانند خیلی از دوستان جبهه مشارکت که به صراحت اعلام کردند زمان امام نیز این شعار ها را غلط می دانستید اما امکان ابرازش نبود. گناه این دولت چیست که شعار های انقلاب را احیا کرده و بر طبل عدالت طلبی می کوبد حتی اگر همه این ها را هم بپذیریم که به زعم برخی روشنفکران مرعوب غرب نکاتی منفی باشد چرا ثمرات عملکرد دولت را نمی بینید؟ آیا این برکات می تواند نتیجه پنج سال مدیریت غلط امکانات ومنابع در کشور و هدایت جامعه به سمت قهقرا باشد. آقای هاشمی شما خود بهتر از هرکسی میدانید که کشور امروز در آستانه چه امتحانهای عظیمی قراردارد و میرود تا چه نتایج بزرگی را بدست آورد پس چرا با دادن تحلیل نابجا و آدرس غلط اذهان را منحرف و ایجاد نارضایتی می کنید؟ آیا این چوب لای چرخ پیشرفت کشور گذاشتن نیست که به بهانه تسویه حسابهای سیاسی به کشورمان تحمیل می شود. اما در پایان در باب کلمه خرافه پرستی یک نکته کوچک می ماند و آن اینکه مگر شما خود نبودید که در ماه رمضان امسال ادعا نمودید جدیدا امام(ره) را بیشتر در خواب می بینید و در آخرین مورد ایشان فرموده اند که بیش از دوران حیاتشان به شما کمک می کنند. این اظهارات صریح در حالی که همه علما حتی برفرض صحت خواب به عدم حجیت آن نظرداده اند خرافه پرستی نیست اما دولتی که با تمام توان کشور را به سمت اصلاحات وسیع اقتصادی و فتح قله های پیشرفت می برد؛ و خود را سرباز امام زمان می داند مروج خرافه پرستی است؟ در پاسخ این سوال قضاوت را به خود شما واگذار می کنیم و امید داریم که خداوند به نخبگان کشور بصیرت و اخلاصی اعطا کند تا با گذشتن از نفس خود در همه موارد یار ولایت و یاور جریان رشد و پیشرفت کشور باشند.



بیانیه هایی در نهایت نا امیدی


بیانیه هایی در نهایت نا امیدی
این روز ها فریادهایی در جامعه به گوش می رسد. فریاد هایی از سر نا امیدی برای زنده ماندن .فریاد های فتنه گران که در حال مرگ سیاسی از صحنه جامعه هستند. هر روز رنگی عوض می کنند، بیانیه می دهند ، به دیدار هم می روند و خبرش را به سرعت در سایتهای ضد انقلاب پخش می کنند که بگویند ما هستیم . اما دیگر نیستند. دیگر حرف ها ، سخنان ،بیانیه ها و حتی تصویر آنها کم کم از ذهن مردم ما پاک می شود. دیگر کسی نیست تا با دروغ های آنها خام شود . خودشان هم می دانند ، اما برای کسی که مردم از او روی برگردانده اند چاره چیست ؟ باز هم باید بیانیه بدهد و خود را مطرح کند تا شاید مردم لحظه ای به او فکر کنند . تعداد این بیانیه های بی اثر آنقدر زیاد شده که حتی سایت های حامی فتنه نیز آن را به سخره گرفتند . در آستانه روز دانشجو باز هم موسوی و کروبی  بیانیه می دهند. خود را به خواب زده اند تا خشم و کینه مردم را نسبت به خود نبینند. از ترس دستگیر شدن و محاکمه می خواهند فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و ادعا کنند که هنوز بین مردم طرفدار دارند . در 13 آبان هم خیلی دوست داشتند مردم را به خیابان ها بکشانند ، اما خود فهمیدند که با استقبالی مواجه نخواهند شد ، پس در خانه ها نشستند و به جوانان ایران توصیه کردند مسالمت آمیز اعتراض کنند. اما 16 آذر متفاوت است . آنها می خواهند تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را که هر ساله برگزار می شود به نام خود بزنند. تبلیغی ابلهانه همانند مجریان احمق شبکه های لس آنجلسی که می گفتند برای اعتراض در خیابان بوق بزنید و بعد می آمد و می گفت دیروز بسیاری از مردم در خیابانها بوق زدند! پس مخالف حکومتند! این مزدوران هم حتما می خواهند بگویند دانشجویان به خاطر ما به دانشگاه می روند. این ترفندها آنقدر رسوا و بی اثر است که حتی خودشان را هم فریب نمی دهد و چون طرفداری ندارند به ، هواداران خیالی خود می گویند در سکوت اعتراض کنید و از خشونت بپرهیزید، چون می دانند 16 آذر هم کسی برای حمایت از آنها نمی آید.



مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها


مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها

آخرین خبرها از وضعیت دانشگاه‌ها در 16 آذر
مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها
دانشگاه‌های سراسر کشور شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای برای روز دانشجو هستند. در تمام این برنامه‌ها دانشجویان به مبارزه با آمریکا و ایادی آن تأکید می‌کنند.

 امروز سالگرد حادثه 16 آذر 1332 است که در آن تعدادی از دانشجویان در اعتراض به حضور عناصر آمریکایی در دانشگاه، مورد تعرض قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با گرامیداشت  این روز برنامه‌های گوناگونی برگزار کرده و به بیان نظرات و ایده‌های خود پرداختند. وجه مشترک تمامی این برنامه‌ها - که امسال در آستانه‌ی ماه محرم و مقارن با شهادت استاد شهریاری رنگ و بوی دیگری یافته بود  ضمن محکومیت این حرکت سازمان یافته بر  مبارزه روزافزون  خود با استکبار جهانی  تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار جهان از دانشگاه تهران، هم اکنون  صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دانشگاه مشغول سخنرانی می‌باشند. این برنامه که با شرکت حدود 2000 نفر از دانشجویان همچنان در حال برگزاری است، همراه باعزاداری سید و سالار شهیدان (علیه السلام) ادامه خواهد یافت.

 گزارش‌های رسیده خبرنگار ما حاکی از آن است که در دانشگاه‌های شهید بهشتی، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و شریف عده ا‌ی قلیل وانگشت شمار  از دانشجونماها قصد تجمع و بر هم زدن فضای آرام دانشگاه را داشته‌اند که با حضور هوشیارانه و به موقع قاطبه‌ی دانشجویان موفق به انجام کاری نگشتند.

گزارش‌های رسیده به جهان نشان می‌دهد که دانشگاه‌های فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و سهند تبریز نیز شاهد فضایی آرام بوده ودر دانشگاه فردوسی مشهد دسته ها‌ی عزاداری دانشجویان به راه افتاده و همچنین در دانشگاه صنعتی اصفهان نیز راهپیمان با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» این روز به یادماندنی  را گرامی داشتند .


پرده برداری مشاورموسوی ازفتنه جدید


پرده برداری مشاورموسوی ازفتنه جدید
پرده برداری مشاورموسوی ازفتنه جدید

این جریان در حالیکه جریان ناهنجار فتنه ارتباط و الگو برداری خود را از دولت های غربی انکار می نماید،یکی از مشاوران سرکرده اصلی جریان فتنه در سخنانی به وضوح از نسخه برداری این جریان از روی دست دستگاه سلطنتی انگلیس پرده برداشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از یک سایت ضد انقلابی،اردشیر امیر ارجمند ،مشاور حقوقی میرحسین چندی قبل در برلین و در حضور برخی از همراهان جریان سبز به پرده از اهداف شوم این جریان ناهنجار سیاسی برداشت.

بنابر این گزارش،ارجمند در بخشی از سخنانش گفت:ما حضور دیگران را در کنار خود می پذیریم. الگوی حکومتی مورد نظر ما همانند انگلستان و نقش ملکه آن می باشد  . استقرار یک حکومت دینی آن هم از نوع ولایت فقیهی اشتباه بوده است و ما مخالفم آنیم.
ارجمند در جایی دیگر ضد بیان مخالفت خود با رهبری و ولایت فقیه گفت:با رهبری متمرکز مخالفیم.

ارجمند در حالی که خود را مسلمان خطاب می نمود، گفت:ما و موسوی دوست نداریم که دین در امور اجتماعی مردم جایی داشته باشد.
این عنصر مرموز جریان فتنه به طور تلویحی از تمرکز جدید جریان فتنه بر موضوع یارانه ها برای ضربه به نظام پرده برداشته و گفت:ما در این مورد و موارد دیگر کم کار نیستیم و به آن توجه داریم./ عط