افشاگری جدید گنجی از پشت‌پرده یک نامه!


افشاگری جدید گنجی از پشت‌پرده یک نامه!
افشاگری جدید گنجی از پشت‌پرده یک نامه!

اکبر گنجی، از سردمداران مطرح جریان فتنه، با افشای چند "دروغ‌سازی" رسانه‌ها و محافل ضد انقلاب در هفته‌های اخیر، از فعالان رسانه‌ای و سیاسی این جریان خواست که دست از "دروغ سازی" بردارند.

 گنجی که پس از نگارش مقاله ای جنجالی و اذعان به شکست میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته، مورد غضب جریان ضد انقلاب قرار گرفته است، در یادداشتی در سایت مردمک، این بار "دروغ‌سازی"‌های اخیر رسانه ها و محافل ضد انقلاب را افشا کرد.

وی با اشاره به پشت پرده خبر "نامه رئیس قوه قضائیه به رهبری"، افشا کرده است که این نامه توسط فعالان مطرح اپوزیسیون نوشته و به اسم رئیس دستگاه قضا منتشر شده است.

گنجی در این باره تاکید کرده است که "خطر تکرار روش‌های شکست خورده غیر اخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه می‌دهند به نام صادق لاریجانی به -آیت الله- خامنه‌ای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟"

اشاره گنجی به نامه ای است که ماه گذشته از سوی سایت وزیر ارشاد دولت اصلاحات، سپس سایر رسانه های حامی جریان فتنه منتشر و به آیت الله آملی لاریجانی منتسب شد. نویسندگان این نامه کوشیده بودند که از زبان رئیس دستگاه قضا تفرقه و اختلاف جدی میان مسئولان ارشد نظام را به مخاطبان القا کنند.



به رئیس MI6 هم رحم نکرد!


به رئیس MI6 هم رحم نکرد!
به رئیس MI6 هم رحم نکرد!

درحالی که رسانه‌های خبری مختلف دنیا در روزهای اخیر، اظهارات بی‌سابقه "جان ساورز" رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس ( ام آی 6) را به صورت گسترده پوشش داده‌اند تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی در هیچ یک از رسانه‌های تصویری، شنیداری و مبتنی بر مطلب خود اشاره‌ای به این مساله نکرده است.

رسانه وابسته به دولت بریتانیا از پوشش اخبار مرتبط با رئیس عالی‌ترین سازمان اطلاعاتی این کشور خودداری می‌کند.

درحالی که رسانه‌های خبری مختلف دنیا در روزهای اخیر، اظهارات بی‌سابقه "جان ساورز" رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس ( ام آی 6) را به صورت گسترده پوشش داده‌اند تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی در هیچ یک از رسانه‌های تصویری، شنیداری و مبتنی بر مطلب خود اشاره‌ای به این مساله نکرده است.

این موضوع از آنجایی مورد توجه فعالان رسانه قرار گرفته که رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس موسوم به "MI6" ضمن اعتراف به عملیات جاسوسی متعدد علیه ایران، در توجیه فعالیت‌های جاسوسی سازمان متبوع خود مدعی شده است که دیپلماسی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران کافی نیست و باید به فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران ادامه داد.

ساورز همچنین با پرده‌برداری از اقدامات گسترده اطلاعاتی و جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران، گفته است که "توقف تکثیر تسلیحات هسته‌ای تنها از طریق دیپلماسی متعارف امکانپذیر نیست. ما به عملیات‌ اطلاعاتی نیاز داریم تا ساخت تسلیحات را برای کشورهایی چون ایران دشوار کنیم."

با این حال، حذف و سانسور این خبر بسیار مهم که در طول صد سال اخیر بی‌سابقه بوده است، برخی کارشناسان رسانه را مجددا به این نتیجه رسانده است که تلویزیون دولتی انگلیس به ویژه در بخش فارسی زبان خود، به شدت از ابتدایی‌ترین ویژگی‌های یک رسانه معتبر و بین‌المللی فاصله گرفته است؛ موضوعی که سبب ریزش شدید مخاطب بی‌بی‌سی شده است.

البته این ریزش شدید مخاطب به اذعان سایت رسمی BBC صورت گرفته است.

این سایت چندی پیش در بخش معرفی خود نوشت: "در حال حاضر بخش عربی بی‌بی‌سی به عنوان بزرگ‌ترین بخش سرویس جهانی به حدود ۲۲ میلیون نفر دسترسی دارد و برآورد می شود که بینندگان تلویزیون بخش فارسی بی‌بی‌سی در سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان حدود سه میلیون نفر هستند. این دو بخش، همچنین برنامه‌های خود را به صورت آنلاین و رادیویی نیز پخش می‌کنند."

 



انتقاد شریعتمداری از سوال 7 نماینده اقلیت


انتقاد شریعتمداری از سوال 7 نماینده اقلیت
انتقاد شریعتمداری از سوال 7 نماینده اقلیت

در خبرها آمده است که 7 تن از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی با طرح سؤالی از وزیر امور خارجه کشورمان از وی درباره کمک های نقدی جمهوری اسلامی ایران به حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان توضیح خواسته اند. این سؤال با استناد به گزارش اخیر روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز مطرح شده است و در نگاه اول می تواند برخاسته از رسالت نمایندگی مردم و ضرورت نظارت بر عملکرد دولت در سیاست خارجی تلقی شود ولی این سکه روی دیگری نیز دارد که یادداشت پیش روی به آن پرداخته است، با این احتمال که نمایندگان طرح کننده سؤال از آن غفلت ورزیده اند و انگیزه دیگری - انشاءالله- در میان نبوده است.
اوایل هفته گذشته، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در حالی که ادعا می کرد به یک «خبر سری» و طبقه بندی شده دست یافته است از کمک نقدی جمهوری اسلامی ایران به «عمر داودزای» رئیس دفتر حامد کرزای خبر داد و از آن با عنوان «رشوه» ای یاد کرد که پنهان از نگاه رئیس جمهور افغانستان به رئیس دفتر وی پرداخت شده است. گزارش نیویورک تایمز بلافاصله پس از انتشار با استقبال گسترده رسانه های آمریکایی و اروپایی روبرو شد و جنجال تبلیغاتی تازه ای علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. چند ساعت بعد از انتشار این خبر، حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان در مصاحبه ای ضمن تشکر از جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که کمک های نقدی مورد اشاره نیویورک تایمز، بخشی از توافقنامه جامعه جهانی در اجلاس «بن» بوده است و «داودزای» به نمایندگی از وی آن را دریافت کرده است. کرزای در این مصاحبه مطبوعاتی که خشم آمریکایی ها و عکس العمل شتابزده نیویورک تایمز را در پی داشت، گفت؛ «من سال گذشته که به هرات رفته بودم در سخنرانی خود از کمک نقدی ایران به دولت و دفتر ریاست جمهوری افغانستان خبر داده و موارد هزینه این کمک ها را نیز اعلام کرده بودم و تعجب می کنم که نیویورک تایمز از کدام دریافت پنهانی یا خبر ناگفته ای گزارش داده است.»
«نیویورک تایمز» یکی از سه روزنامه اثرگذار و جریان ساز در آمریکا است و از آن با عنوان روزنامه نزدیک به کاخ سفید و بازتاب دهنده مواضع دولت آمریکا یاد می شود. این روزنامه به خانواده یهودی و معروف «سولز برگر» -SULZBERGER- تعلق دارد.
با این وصف می توان - و باید- گزارش نیویورک تایمز را برگرفته از نظر و تصمیم دولت آمریکا تلقی کرد. اما، این گزارش برخلاف ادعای نیویورک تایمز، حاوی خبر تازه ای نیست و رخداد پنهان و اعلام نشده ای را فاش نکرده است، پس ماجرا چیست و چرا آمریکایی ها شرایط کنونی را برای این نوع از جنجال آفرینی علیه جمهوری اسلامی ایران مناسب تشخیص داده اند؟
پاسخ این سؤال را می توان با مروری گذرا به ناکامی های زنجیره ای اشغالگران در افغانستان که همزمان با تحکیم و تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در آن کشور صورت پذیرفته است، جستجو کرد. کشورهای شرکت کننده در اشغال افغانستان، مخصوصا دوقلوی آمریکا و انگلیس، علی رغم هزینه های سنگین مالی و نظامی نه فقط به اهداف از قبل تعریف شده خود در افغانستان نرسیده اند، بلکه به اعتراف مقامات آمریکایی و اروپایی از «باد»ی که با حمله نظامی به افغانستان و اشغال این کشور کاشته بودند، «طوفان» درو کردند، تا آنجا که 3 ماه قبل ژنرال «مک کریستال» فرمانده نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان، در اقدامی کم سابقه و غیرمنتظره، حمله نظامی و اشغال افغانستان را پروژه ای پرهزینه، بی حاصل و محکوم به شکست معرفی کرد. مک کریستال ادامه اشغال نظامی افغانستان را اشتباه بزرگ دیگری دانست که به گفته وی نباید به خطای بزرگ حمله نظامی به این کشور افزوده شود. پاسخ دولت آمریکا به نظر کارشناسی فرمانده نظامی نیروهای خود در افغانستان، بازنشستگی زودتر از موعد و بدون اطلاع وی بود. در انتخابات اخیر افغانستان برخلاف انتظار آمریکا و متحدانش، نامزدهای مخالف اشغال و اسلامگرایانی که خواستار خروج بی قید و شرط اشغالگران از کشورشان هستند، با استقبال چشمگیر مردم روبرو شدند و بیشترین کرسی های مجلس این کشور- و در نتیجه برخورداری از اعضای بیشتر در لویی جرگه- را به خود اختصاص دادند.
آمار تلفات نظامیان ناتو در افغانستان همه روزه با افزایش- به قول واشنگتن پست- نگران کننده ای روبروست. قتل عام مردم عادی به بهانه جستجوی اعضای القاعده و طالبان، نفرت شدید افغانی ها از آمریکا و متحدانش را در پی داشته است. دولت انگلیس تحت فشار افکار عمومی اعلام کرده است که به زودی نظامیان خود را از افغانستان خارج می کند و هفته گذشته دولت فرانسه نیز اعلام کرد نیروهای نظامی فرانسوی را که در پوشش ناتو به افغانستان اعزام کرده است، فرا می خواند. هرج و مرج و ترور و آشوب مردم این کشور تحت اشغال را به تنگ آورده است و... تحلیلگر روزنامه آمریکایی یو.اس.ای.تودی با تاسف اعتراف می کند اشغال افغانستان و عراق به جای آن که جمهوری اسلامی ایران را از دو سوی شرق و غرب به محاصره آمریکا درآورد، دامنه نفوذ ایران را در شرق و غرب این کشور به وسعت دو کشور افغانستان و عراق گسترش داده است.
با این نگاه به افغانستان امروز و موقعیت متزلزل اشغالگرانی که از پروژه حمله نظامی و اشغال نتیجه معکوس گرفته اند، به آسانی می توان انگیزه «نیویورک تایمز» از انتشار گزارش مخدوش مورد اشاره و جنجال سیاسی و رسانه ای آمریکا و متحدانش علیه جمهوری اسلامی ایران را درک کرد ولی آنچه با معیارهای مبتنی بر «منافع ملی» قابل فهم نیست سؤال 7 نماینده فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی از وزیر امور خارجه کشورمان است که با طرح سؤال درباره چگونگی و چرایی کمک مالی جمهوری اسلامی ایران به دولت افغانستان - آن هم با استناد به گزارش نیویورک تایمز- خواسته یا ناخواسته به استقبال ترفند اشغالگران علیه میهن اسلامی خود رفته اند. چرا که؛
1- سرنوشت افغانستان و ماهیت دولتی که زمام امور این کشور را به دست می گیرد، با امنیت ملی ما رابطه ای مستقیم دارد. اگر نیروهای اشغالگر که دشمنان تابلودار جمهوری اسلامی ایران هستند در پروژه اشغال به پیروزی می رسیدند- که نتیجه معکوس گرفته و حاکمیت آنان بر افغانستان امکان پذیر نیست- امتیازی به نفع خود و علیه ایران اسلامی به دست آورده بودند و از آنجا که درگیری جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه یک درگیری ماهوی است و دشمنان از هیچ اهرمی برای مقابله و کینه توزی علیه ایران اسلامی دریغ نکرده و نخواهند کرد، حاکمیت دولت های دست نشانده آمریکا در همسایگی ما برای امنیت ملی کشورمان بی هزینه نبود. بنابراین کمک مالی جمهوری اسلامی ایران به افغانستان، مخصوصا با توجه به کانون دریافت کننده و محل هزینه آن که با هوشمندی از سوی مسئولان کشورمان انتخاب شده بود، کمترین هزینه ای است که برای حفظ امنیت جمهوری اسلامی ایران و در راستای استراتژی منطقه ای و بلند مدت کشورمان پرداخت شده است.
2- توده های مردم کشورمان اگرچه بارها بصیرت مثال زدنی خود در بزنگاه های پیچیده و غبار گرفته را به اثبات رسانده اند ولی چنانچه از نکته مورد اشاره و شرایط کنونی کشور افغانستان اطلاع چندانی نداشته باشند به هیچ وجه قابل ملامت نیستند چرا که کنکاش در این زمینه وظیفه همگان نیست اما از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به عنوان برگزیدگان و «عصاره ملت» بر کرسی های تصمیم ساز و سیاست پرداز کشور تکیه زده اند، انتظار دیگری می رود و غفلت آنان از این نکته بدیهی که نه پیچیده است و نه پر رمز و راز، پذیرفتنی نیست. آنها به خوبی می دانند- و باید بدانند- که افغانستان تحت اشغال یکی از میدان های پرچالش میان اسلام انقلابی با پرچمداری ایران اسلامی و نظام سلطه بین الملل به سرکردگی آمریکاست. مردم شریف ایران اگرچه نسبت به آنچه از سوی جمهوری اسلامی ایران در این آوردگاه می گذرد، نامحرم نیستند ولی اعلام عمومی همه تصمیم ها و سیاست های مربوطه به گوش و چشم نا محرم دشمنان نیز می رسد. بنابراین، چنانچه 7 نماینده محترم فراکسیون اقلیت مجلس آنگونه که ادعا می کنند دغدغه نظارت بر سیاست خارجی کشورمان را دارند، چرا با وجود امکان پرسش غیرعلنی از وزیر امور خارجه- که برای آنان فراهم است- به خود اجازه طرح علنی این سؤال را می دهند؟!
اگرچه، اکنون با توجه به گزارش مخدوش و جعلی نیویورک تایمز، شاید توضیح درباره کمک های مالی ایران به افغانستان و چگونگی هزینه آن بار اطلاعاتی و امنیتی چندانی نداشته باشد.
3- حالا به چند خبر زیر هم توجه کنید؛
- وزیر دارایی افغانستان با ابراز تعجب از جنجال رسانه ای نیویورک تایمز، اعلام کرد که دولت های خارجی تنها 20 درصد از تعهدات مالی پذیرفته شده خود در اجلاس «بن» را به وزارت مالیه- دارایی- پرداخت می کنند و 80 درصد آن را به افراد و شرکت های هم سو با سیاست های خود، از جمله، به برخی از گروه ها، تعدادی از وزرا، رؤسای قبایل، اعضای پارلمان و مخصوصاً شرکت های خصوصی امنیتی پرداخت می کنند و آن را به حساب دولت افغانستان می نویسند. در این حال جریان سازی نیویورک تایمز درباره کمک نقدی تهران به «داود زای» که کمک به دولت قانونی افغانستان است، عجیب به نظر می رسد.
- روزنامه انگلیسی گاردین از کمک نقدی 146 میلیون دلاری آمریکابه شرکت امنیتی بلک واتر -BLACK WATER- خبر داد و از آن فقط به عنوان یک قلم از کمک های مالی فراوان آمریکایی ها به این شرکت یاد کرد. گاردین در همین گزارش خود توضیح می دهد که شرکت بلک واتر به آدم کشی در عراق متهم است و هم اکنون در افغانستان نیز به کشتن مردم عادی مشغول می باشد.
- مسئول بنیاد کوثر در کابل اعلام کرد ،کشورهای غربی چند «ان.جی .او» و مؤسسه فرهنگی در افغانستان تأسیس کرده اند و بیشترین کمک های مالی تعهد کرده خود در اجلاس «بن» را مستقیماً به این «NGO» ها پرداخت می کنند. وظیفه اصلی این مؤسسات، تبلیغ مسیحیت با بهره گیری از فقر مردم و اسلام زدایی از فرهنگ افغانستان است.
- نیویورک تایمز بعد از پاسخ کرزای به جریان سازی این روزنامه در واکنشی شتابزده، از انگیزه اصلی خود پرده برداشت و نوشت؛ کنفرانس مطبوعاتی حامد کرزای مثل همیشه خصومت آمیز بود. وی آمریکا را به قتل افغان ها از طریق پرداخت پول به شرکت های امنیتی خصوصی و طرف قرارداد متهم کرد. به درخواست مؤسسات آمریکایی و اروپایی برای به تعویق انداختن زمان خروج این شرکت ها از افغانستان اعتنایی نکرد و در همان حال گفت کمک های مالی ایران برای حفظ امنیت افغان ها و ثبات و آرامش در این کشور هزینه می شود.
4- اکنون باید از 7 نماینده مدعی اصلاحات پرسید؛ کمک مالی جمهوری اسلامی ایران که براساس توافقنامه اجلاس «بن» و مشخصاً به دولت قانونی افغانستان با تعیین محل هزینه آن پرداخت شده و کمترین هزینه ضروری برای حفظ امنیت ملی کشورمان محسوب می شود، سؤال برانگیز است یا مبالغ نجومی و پنهانی که آمریکا و متحدانش برای اسلام زدایی، حاکمیت دشمنان ایران اسلامی و تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هزینه کرده و می کنند؟!
حسین شریعتمداری

موضع سیدحسن نصرالله درباره نامه خاتمی


موضع سیدحسن نصرالله درباره نامه خاتمی


موضع سیدحسن نصرالله درباره نامه خاتمی

اخیرا یکی از نزدیکان سید حسن نصرالله به وی گفته است که آیا تصمیم دارید به نامه محمد رضا خاتمی پاسخ دهید که وی نیز در پاسخ گفته است اصلا چنین نامه ای به دست من نرسیده است.

نامه محمد رضا خاتمی اصلا برای سید حسن نصرالله ارسال نشده است و وی تصمیم داشته است با کار تبلیغاتی و رسانه ای سفر احمدی نژاد را تحت الشعاع قرار دهد.
وی همچنین افزود:سید حسن نصرالله با بی اعتنائی نسبت به این نامه گفته است که ما هم این نامه را در رسانه ها دیده ایم و اصلا نامه ای برای من ارسال نشده است.
به گفته این منبع آگاه سید حسن نصرالله همچنان به سفر احمدی نژاد به لبنان اشاره کرده و گفته است که استقبال از رئیس جمهور ایران قابل توجه و بی سابقه بوده است.
گفتنی است پس از سفر احمدی نژاد به لبنان،محمد رضا خاتمی در نامه ای که ظاهرا خطاب به سید حسن نصرالله بوده است، از وی خواسته است که در خصوص وضعیت زندانیان جریان فتنه در ایران پادرمیانی کند.



دستگیری سرشاخه اوریف‌لیم در اصفهان


دستگیری سرشاخه اوریف‌لیم در اصفهان
دستگیری سرشاخه اوریف‌لیم در اصفهان

رئیس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان از دستگیری سرشاخه شرکت هرمی اوریم‌لیف در اصفهان خبر داد.

به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس، میرعباس صوفی‌وند گفت: یکی از سرشاخه‌های شرکت هرمی اوریف‌لیم که اقدام به عضوگیری در اصفهان می‌کرد توسط ماموران پلیس امنیت عمومی این استان دستگیر شد.

وی اظهار داشت: در پی کسب خبری مبنی بر اینکه متصدی یک واحد صنفی خدمات رایانه‌ای اقدام به تبلیغات و عضوگیری برای شرکت هرمی اوریف‌لیم پرشیا می‌کند، موضوع در دستور کار ماموران اداره نظارت بر اماکن عمومی این یگان قرار گرفت.

رئیس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان افزود: پس از انجام تحقیقات لازم و کسب اطمینان از درستی موضوع ماموران با هماهنگی مقام قضایی از واحد صنفی مذکور بازدید کردند.

وی تصریح کرد: در این بازرسی دو بسته حاوی تبلیغات شرکت، دفترچه سفارش مشتری، خبرنامه شرکت اوریف‌لیم، راهنمایی مشاور فروش، آیین‌نامه، دوره آموزشی، هدف و نحوه برنامه‌ریزی، نحوه اسپانسر شدن و دایرکتورهای الماس، قرارداد نمایندگی فروش و همچنین 117 حلقه سی‌دی و دی‌وی‌دی، به همراه یک دستگاه کیس رایانه حاوی موارد غیرمجاز کشف و ضبط شد.

صوفی‌وند اضافه کرد: در این ارتباط واحد صنفی مذکور پلمب و متصدی آن به نام پژمان ـ ش دستگیر شد.

وی خاطرنشان کرد: متهم دستگیر شده به همراه پرونده به منظور سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.

رئیس پلیس امنیت عمومی استان اصفهان در پایان با اشاره به فعالیت هرمی شرکت اوریف‌لیم در ایران، هر‌گونه عضویت و فعالیت در شرکت‌های هرمی را غیر قانونی عنوان کرد و اظهار داشت: باتوجه به اینکه فعالیت این شرکت‌ها موجب اختلال در سیستم اقتصادی کشور و همچنین سبب از بین رفتن اموال و دارایی مردم می‌شود، در این خصوص پلیس امنیت عمومی بر اساس قانون به شدت با این شرکت‌ها و اعضای آنها مقابله می‌کند.