پیام گنجی و نصیحت خاتمی


پیام گنجی و نصیحت خاتمی

پیام گنجی و نصیحت خاتمی

سرانجام اکبر گنجی که ننگ اعتصاب غذای سبز را در کنار یک رقاصه و خواننده کوچه‌بازاری برای حمایت از فتنه رنگی در کارنامه خود به ثبت رسانده، با اعتراف به در کار نبودن تقلب در انتخابات به عقب‌نشینی از ادعاهای گذشته دست زد و اسباب گله و انتقاد دوستان سبز خود را فراهم ساخت. این عصبانیت از آن رو است که بسیاری از سناریوهای طراحی شده در اتاق‌های فکر خارج از کشور و کنشگران جنگ نرم که به پیاده‌سازی مدل انقلاب رنگی در ایران دل خوش کرده بودند، بر پایه همین دروغ و ظلم بزرگ سران فتنه پایه‌ریزی شده بود که حتی ماه‌ها قبل از انتخابات با القای آن به افکار عمومی‌، ابزار تأثیرگذاری بر ادراک و ذهنیت جامعه را با برپایی کمیته صیانت از آرا فراهم ساختند.
با برپایی انتخابات هم، قبل از پایان انتخابات و شروع نشدن شمارش آرای میرحسین موسوی خود را برنده انتخابات نامید و به بهانه جشن پیروزی به اردوکشی و اغتشاش خیابانی فراخوان داد تا شاید با تحمیل ابطال آرا و حمله به اعتبار و مشروعیت نظام، با متقلب معرفی کردن آن زمینه بی‌ثباتی و تغییر ساختار را که از سالیان قبل با مدل اصلاحات دنبال می‌‌شد، با فتنه رنگی محقق سازند. اما ایستادگی رهبری و مردم و دفاع جانانه مدافعان نظام مقدس جمهوری اسلامی از میراث گرانقدر امام (ره)‌و شهیدان، چنین رؤیایی را بی‌تعبیر گذاشت. سناریویی که از دید طراحان خارجی و داخلی آن کاملاً‌ حساب شده و دقیق به نظر می‌آمد و لذا نه تنها مدافعان نظام لیبرال دموکراسی اعم از امریکا و اروپا و حتی متحدان منطقه‌ای آنان ریسک حمایت علنی از آن را پذیرفته و دیپلماسی رسمی، عمومی و پنهان خود را برای آن به کار گرفتند، بلکه برخی مقدمات تشکیل دولت موازی را نیز فراهم کرده بودند.
اما اینک پس از یأس و ناامیدی از ادامه و احیای آن که بی‌توجهی افکار عمومی به شعارها و دعوت‌های سران فتنه برای بازتولید شورش در سالگرد انتخابات هم آخرین میخ را بر تابوت آن کوبید، نه تنها اختلاف و شکاف بین بدنه و رهبران، بلکه شکاف عمیق در بین خود رهبران فتنه را هم رقم زده است. لذا موجی از فاصله و جدایی و گله و انتقاد در بین آنان پدید آمده که عقب‌نشینی امثال گنجی را می‌توان برخاسته از این شرایط سخت فتنه‌گران دانست. او که سابقه الصاق به برخی شخصیت‌های چپ گذشته و لیبرال- دموکرات‌های امروزی را دارد، از گذشته به سفارش‌نویسی برای جنجالی‌ترین مواضع، شهرت داشته که نمونه آن تخریب آقای هاشمی رفسنجانی در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان است. در دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی که خود زمانی وزیر فرهنگ هاشمی بوده، اکبر گنجی با دریافت اطلاعاتی از حلقه‌های جنگ روانی درون دولت اصلاحات که بخشی از آن مخدوش و دستکاری شده بود، آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش نامیده و با نوشتن کتاب‌های شبه رمان درباره تاریکخانه اشباح و بازی با حیثیت آقای هاشمی، فضای رقابت وی در انتخابات مجلس ششم را بسیار سنگین و تیره‌ کرد که در عمل منجر به عدم راهیابی ایشان به مجلس شد.
امروز هم در میان گزینه‌های احتمالی مربوط به انگیزه و هدف گنجی می‌توان این سابقه او و نوع ارتباطات و حرف شنوی وی از حلقه‌های متصل به سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز را یک متغیر تعیین‌کننده در رفتار و مواضع وی در نظر گرفت. به ویژه اینکه با از دست رفتن اعتبار و وجاهت کروبی و میرحسین موسوی، مدعیان اصلاحات که مدتی است سرگردانی و بی‌رأس بودن را تجربه کرده‌اند رو به امثال خاتمی آورده‌اند که روزگاری او را گورباچف نامیده و از وی عبور کرده بودند. اما گویا براساس ضرب‌المثلی که می‌گوید: جایی که مرد نباشد، خروس هم کدخداست، اصلاح‌طلبان چاره‌ای جز بازگشت به این گزینه را ندارند و البته در این میان یک متغیر مزاحم، لجاجت بچگانه کروبی و میرحسین است که به تعبیر احتمالی آقای خاتمی خودخواهی و منیت آنها جنبش‌شان را به کما برده و اگر این وضع ادامه یابد تشییع کننده‌ای هم نخواهد داشت. لذا در چنین شرایطی که این آقایان (کروبی و میرحسین) در خلأ زندگی می‌کنند و به شدت گرفتار فضای مجازی هستند، پیام امثال گنجی آن هم از آن سوی مرزها شاید از نصیحت خاتمی بیشتر اثر کند.



ماجرای جالب کشف جنایات مهدی هاشمی


ماجرای جالب کشف جنایات مهدی هاشمی
ماجرای جالب کشف جنایات مهدی هاشمی
روزی یکی از مأموران متوجه رفتار غیر عادی مهدی هاشمی، هنگام استفاده از دستشویی شد. او متوجه شد که مهدی هاشمی چیزی را در سوراخی که زیر دستشویی بود قرار داد. آن نامه ای کوتاه بود که در تکه کاغذی خطاب به «رضا مرادی» (یکی از هم دستان مهدی هاشمی در ماجرای قتل و آدم ربایی) نوشته شده بود...

به گزارش بولتن ماجرای باند مهدی هاشمی و جنایاتی که گروه او تحت پشتیبانی خاصه منتظری انجام می دادند هنوز به درستی برای مردم روشن نشده است. آیت الله محمد محمدی ری شهری که در آن زمان به عنوان وزیر اطلاعات خدمت می کرد حرف های ناشنیده زیادی از چگونگی پیگیری این پرونده دارند. به یک نمونه از آن اتفاقات جالب توجه کنید:

در فضای پدید آمده در اثر مصاحبه مهدی هاشمی و نامه آقای منتظری به امام که تقاضا کرده بود «و لو بلغ ما بلغ» به اتهامات رسیدگی شود، طبعا زمینه بازجویی از متهمان این جریان تقویت شد، همه اتهام های مهدی هاشمی که در نامه مورخ 29/7/1365 اینجانب وجود داشت به استثنای بند دوم آن، یعنی «قتل و آدم ربایی پس از پیروزی انقلاب» به اثبات رسید، اما مهدی هاشمی در این مورد به هیچ وجه حاضر به همکاری نبود. دلائل و قرائن اطلاعاتی وقوع چنین جرمی را تأیید می کرد و در صورت اثبات آن می توانست چهره واقعی مخوف جنایتکارانی را که خود را در پشت قائم مقام رهبری پنهان کرده بودند بیش از پیش آشکار نماید اما تلاش بازجویان برای کشف این جنایت بی نتیجه بود. در واقع مهدی هاشمی با همه توان تلاش می کرد که با اظهارات خود در مورد سایر اتهامات مربوط به پیش ار پیروزی انقلاب اسلامی وزارت اطلاعات را فریب دهد تا جنایات پس از پیروزی انقلاب در بوته ابهام بماند و این همان نکته ای بود که امام خمینی با فراست الهی از چگونگی اظهاراتش دریافته بود.

جریان بازجویی مجددا به رکود آزار دهنده دچار شده بود که عنایت الهی به کمک آمد و موجب شد حادثه ای کوچک، بن بستی بزرگ را باز کند و پرده از راز رویدادی هولناک و جانخراش بر دارد:


روزی یکی از مأموران متوجه رفتار غیر عادی مهدی هاشمی، هنگام استفاده از دستشویی شد. او متوجه شد که مهدی هاشمی چیزی را در سوراخی که زیر دستشویی بود قرار داد. آن نامه ای کوتاه بود که در تکه کاغذی خطاب به «رضا مرادی» (یکی از هم دستان مهدی هاشمی در ماجرای قتل و آدم ربایی) نوشته شده بود.

کشف این رابطه و آگاهی از مفاد آن نامه و نامه های بعدی، بهترین سرنخ برای حل معمای مهدی هاشمی و فجایع او شد. مکاتبات این دو مدتی ادامه داشت. موضوع اصلی این ارتباط، تبادل اطلاعات درباره بازجویی، موارد اعتراف شده، موارد مکتوم، دعوت به سکوت در موارد افشا نشده و جلوگیری از احساس تنهایی بود. آن دو در آن شرایط به شدت به دنبال پناهگاهی می گشتند تا در توفان عقوبت به آن پناه برند. و خانه عنکبوت به راستی که سست ترین خانه هاست.

برای این که پیام های رد و بدل شده در این مکاتبات قابل استفاده بمانند هر یک از آنها، بر روی ورقه ای رونوشت و تنظیم و نگهداری می شد. این اوراق به تدریج زیاد شدند و پرونده نسبتا قطوری از آنها تشکیل شد.

اینک به دو نمونه از این نامه ها که پرده از ماجرایی هولناک برداشت توجه فرمایید. گفتنی است که طرف خطاب در این نامه ها، رضا مرادی است:


1- «این یک خبر خوش احتمالی است؛ زیرا چند احتمال وجود دارد: یکی اینکه واقعا فریب خورده باشند و حرف هایمان را باور کرده باشند. دیگر اینکه چون من به آیت الله منتظری خبر داده ام که دارند مرا شکنجه می کنند بعید نیست آقا اقدام کرده باشند و احتمال هم هست که یک دام باشد. در هر صورت روحیه ام خیلی خوب است و جبران مطالبی که در نامه صبح برایت نوشته بودم کرد. هر چند جنابعالی خیلی اطلاعاتی برخورد کرده بودید ولی ما لای سبیل گذاشتیم و یک آدرس ناقصی که داشتیم دادیم به رفیقمان تا ببینیم چه می شود.

در مورد رفیق قد بلند، شماره اتاقش، پهلوی همان جایی است که قبلا شما بودید و من یک نامه برایش فرستاده ام تا مفصل جریاناتی که از او خواسته اند را بنویسد. نمی دانم قلم دارد یا نه. حالا چون روابط مان با بازجو خوب شده من تقاضا کرده ام مرا به جای سابقم برگردانند. اگر موافقت کردند و شرفیاب خدمت شما شدیم ارتباطات سهل و آسان خواهد شد.

ضمنا از مسأله سیگار ممنون. منتظر فقره های بعدی آن هستم.

***


2- «ضمنا از قضیه سیگار خیلی متشکرم.

به من گفته اند تکنویس راجع به بچه های سپاه بکنم، مانند شورای فرماندهی و امثال شماها و از امشب، من باید انحرافات شماها را بنویسم.

اگر یکدستی زدند وحشت نکن. من مسائلی از قیبل نزاع فلاورجان، پادگان میمه، مسأله اختلاف با سپاه اصفهان و این قبیل مسائل را برای تو می نویسم. هر مسأله ای داری به اضافه پاسخ سوالات، امشب بنویس بگذار. مکن بعد از نیمه شب بر می دارم.

همین که امانت را گذاردی چند تا سرفه بلند بکن. من بر می دارم.»


گنجی: شما سبزها همان مجاهدین خلقید!


گنجی: شما سبزها همان مجاهدین خلقید!
همه ادعاهای تقلب و نامه لاریجانی و لغوسفر رهبری به قم و... دروغ بود!
گنجی: شما سبزها همان مجاهدین خلقید!
شیوه نپذیرفتن خطا شیوه سازمان مجاهدین خلق است که حتی حاضر نیستند خطا بودن عملیات فروغ جاویدان یا انقلاب ایدئولوژیک را بپذیرند. آیا وظیفه سبزها این است که همه کارهای انجام شده به اسم جنبش سبز را درست بخوانند و مانند سازمان های چریکی، حزب توده و دیگران، هر ناقدی را به رژیم وصل کنند؟
  اکبر گنجی ول کن سبزهای مدعی تقلب نیست و می گوید کسانی که وی را به خاطر تردید و ادعای تقلب مورد هجمه و تخریب قرار داده اند، به روش سرکوب سازمان مجاهدین خلق (منافقین) عمل کرده اند. این در حالی است که گنجی از دوره اصلاحات تاکنون خود به همین روش عمل می کند.

گنجی که جزو 5 عضو اتاق فکر فتنه سبز در خارج (حلقه جرس) است، در مقاله ای نوشت: گروهی از سبزها مدعی اند میرحسین موسوی در انتخابات برنده شد حالا اگر کسی بپرسد دلایل این مدعا چیست، گویی اسطوره ای را زیر سوال برده است. اگر چنان قرائن و شواهدی برای اثبات مدعا وجود ندارد، این ادعا اخلاقاً پذیرفتنی نیست. شیوه نپذیرفتن خطا شیوه سازمان مجاهدین خلق است که حتی حاضر نیستند خطا بودن عملیات فروغ جاویدان یا انقلاب ایدئولوژیک را بپذیرند. آیا وظیفه سبزها این است که همه کارهای انجام شده به اسم جنبش سبز را درست بخوانند و مانند سازمان های چریکی، حزب توده و دیگران، هر ناقدی را به رژیم وصل کنند؟ آیا سبزها کمیته مرکزی و دفتر سیاسی دارند که براساس «حقایق محض» بر ساخته حزب پیشرو، افراد را طرد و حذف کنند؟ این مالکیت از کجا آمده است؟

وی همچنین از ماهیت نامه جعلی منتشره در سایت جرس که طی آن ادعا شده بود رئیس قوه قضائیه نامه استعفا و اعتراض به رهبری نوشته، پرده برداشت و نوشت: خطر تکرار روش های شکست خورده غیراخلاقی را نباید دست کم گرفت. چگونه کسانی به خود اجازه می دهند به نام صادق لاریجانی به ]آیت الله[ خامنه ای نامه بنویسند و آن را منتشر سازند؟ آخر صادق لاریجانی دارای کدام سابقه است که توان نوشتن چنان نامه هایی را داشته باشد؟ نکند صادق لاریجانی به آیت الله منتظری دیگری تبدیل شده است؟ مگر غیر از این است که در سرکوب سبزها دقیقاً همان کاری را کرد که نظام میخواست؟

دروغ نوشتن، محدود به نوشتن نامه جعلی برای صادق لاریجانی نبوده و نیست. در سفر رهبری به قم هم دروغ های بسیاری بافته و ساخته شد که یکی تکذیب شد؛ از لغو سفر به قم تا عدم دیدار مراجع تقلید. آخر در حوزه های علمیه چه ظرفیت مخالفت با رژیم اسلامی وجود دارد؟ اگر رژیم جمهوری اسلامی نباشد، وضع روحانیت و حوزه ها بهتر از اکنون خواهد بود؟ پس این چه ادعایی بود؟ چگونه می توان در مذمت دروغگویی نوشت و همزمان ده ها دروغ گفت؟

موسوی سوپرمن می‌شود!


موسوی سوپرمن می‌شود!
پایگاه خبری فتنه سبز هم موسوی و کروبی را دستمایه جُک قرار داد
موسوی سوپرمن می‌شود!
ملاقات اخیر کروبی با موسوی (در خانه موسوی) و ادعای این که «موسوی در اقدامی انقلابی حصر را شکسته و کروبی را با ماشین خود به درون خانه برده»، اسباب تمسخر محافل حامی فتنه سبز را فراهم کرد.
ملاقات اخیر کروبی با موسوی (در خانه موسوی) و ادعای این که «موسوی در اقدامی انقلابی حصر را شکسته و کروبی را با ماشین خود به درون خانه برده»، اسباب تردید و تمسخر را در محافل حامی فتنه سبز فراهم کرد.

«علیرضا- ر» از عناصر فراری در این باره نوشت: «موسوی در یک اقدام انقلابی» (؟؟؟)... بامزه بود! دو انقلابی ضد انقلاب به طور انقلابی پائین تر از انقلاب با هم دیدار کردند و سایت ها نوشتند که موسوی در «یک اقدام انقلابی» سوار ماشین شخصی اش شد، ناگهان از خانه بیرون زد و.... و خلاصه طی این حرکت «انقلابی» موسوی حصر خانگی کلا شکسته شد. این که چرا موسوی اقدام نمی کند، وقتی اقدام بکند همچنان «انقلابی» عمل می کند البته مسئله ای است مشخص. ولی اینجا این سؤال پیش می آید که چرا اینهمه روحیه و اقدامات انقلابی موسوی فقط اینجور جاها فوران می کند؟

نویسنده سایت خودنویس آنگاه 3 احتمال طنزآلود را مطرح کرده است: 1. موسوی در حالت معمول پسر خوبی است. انقلابی هم هست. کاریش نداشته باشی نهایتا همان می نشیند ماهی یک بیانیه می نویسد با کسی هم کاری ندارد. ولی همچی که عکس زنش را نشان بدهی یا مهمان را از دم در خانه اش راه ندهی یا به هر شکلی ماجرا شخصی بشود همین پسر خوب ناگهان «در یک اقدام انقلابی» یک کارهایی می کند که همه کف لمه می کنند. در مجموع برای این که موسوی یک تکانی به خودش و جنبش بدهد کافی است یک کاری بکنید که یک ماجرایی برای شخص خودش پیش بیاید. الباقی را ماشالا خودش انقلابی است و استاد!

2. تا جایی که ما بلدیم حصر خانگی به یک چیزی می گویند که طرف نتواند با کسی رفت و آمد داشته باشد. اگر کروبی که خودش حصر خانگی است می تواند لااقل تا دم خانه موسوی برود چرا موسوی که اقدامات انقلابی هم بلد است نمی تواند برود دم خانه کروبی؟ البته کتک خور موسوی مثل کروبی ملس نیست ولی آن روزی که ریختند دیوار خانه کروبی را آوردند پایین، عالم و آدم رفتند منزل کروبی همین موسوی همین جایی که الان نشسته همچنان نشست و طبق روال طی یک بیانیه کوبنده این اقدام را مثل بقیه اقدامات محکوم کرد.

3. در مجموع اگر یک نفر به موسوی یادآوری بکند که رهبر یک جنبش اعتراضی است نه یک اعتراض به هر ماجرای شخصی من خیلی ممنون می شوم. کروبی کاپیتان این جنبش است. حرکت بدون توپ می کند، پاس گل می دهد، از تله آفساید به راحتی فرار می کند، هزار تا کار دیگر بلد است بکند ولی کسی نیست که ضربه تمام کننده را بزند. در حال حاضر اگر موسوی را از وسط زمین برداری ببری وسط تماشاچی ها یا حتی بیرون استادیوم بنشانی هم باز احوال بازی توفیر زیادی نمی کند چه بسا که بازی روانتر هم بشود. آقای موسوی! بغیر از مسائل مربوط به دم خانه و توی خانه ات چه راهی برای پیش بردن جنبش داری؟ به قول کروبی دوتاشو بگو!

خودنویس درپایان یادآور شده است: آقایان سایت های سبز! شما سایت خبری- تحلیلی- سیاسی هستید، نشریه طنز نیستید که وقتی می نویسید موسوی «در یک اقدام انقلابی» سوار ماشینش شد رفت سر کوچه آدم خنده اش می گیرد. به خدا خبر را جور دیگری هم می شود بولد کرد، نخندانید ما را!
یادآور می شود کروبی و موسوی در دیدار «انقلابی»! مورد اشاره با نبوغ منحصر به فردی! خود را پشت عنوان ملت مخفی کرده و گفته اند: به مصلحت نیست بین صفوف ملت تفرقه ایجاد کنیم و ده ها میلیون نفر از معلمان و کارگران، دانشجویان و اساتید را خس و خاشاک یا میکروب و فتنه گر بنامیم.

سفارتخانه‌های آمریکا مرکز جاسوسی و توطئه


سفارتخانه‌های آمریکا مرکز جاسوسی و توطئه


سفارتخانه‌های آمریکا مرکز جاسوسی و توطئه

وزیر دفاع گفت: سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای مختلف جهان برای تعامل و ارتقاء سطح روابط ایجاد نشده، بلکه مأموریت آنان عمدتاً برای جاسوسی، توطئه، براندازی و خیانت به دولتها و ملتها تنظیم شده است.

به گزارش اداره کل تبلیغات دفاعی وزارت دفاع، سردار احمد وحیدی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در جمع معاونین و مدیران این وزارتخانه طی سخنانی از 13 آبان سالروز اشغال لانه جاسوسی آمریکا، بعنوان نماد استکبارستیزی ملت ایران یاد کرد و افزود: هر چه از زمان این رویداد حماسی و بزرگ می‌گذرد بر حقانیت آن فرمایش تاریخی حضرت امام (ره) که فرمودند اشغال لانه جاسوسی انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود، بیشتر واقف می‌شویم.
وی ادامه داد: با اشغال لانه جاسوسی، نقشه‌های شوم آمریکا علیه ایران بلکه منطقه خاورمیانه و جهان اسلام نقش بر آب شد و افکار عمومی جهان متوجه شد که سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای مختلف جهان برای تعامل و ارتقاء سطح روابط ایجاد نشده، بلکه مأموریت آنان عمدتاً برای جاسوسی، توطئه، براندازی و خیانت به دولتها و ملتها تنظیم شده است.
وزیر دفاع افزود: اقدامات خصمانه آمریکا در جریان حمله نظامی به طبس، حمایت همه‌جانبه و آشکار از صدام در حمله به ایران و مشارکت در جنایت‌های رژیم بعث عراق علیه مردم ایران نشان داد که اگر لانه جاسوسی آمریکا اشغال نمی‌شد، این لانه فساد به مرکز فرماندهی و اتاق جنگ آمریکا تبدیل می‌شد.
وحیدی بصیرت، پیروی از ولایت، شجاعت، هوشیاری، عشق به اسلام و اهل بیت (ع) و وفاداری به آرمانهای انقلاب اسلامی را از عوامل اقدام تاریخی و دوران‌ساز دانشجویان پیرو خط امام ذکر کرد و گفت: انقلاب اسلامی در تداوم حیات خویش همچنان به این عوامل و مولفه‌ها نیازمند است.
وزیر دفاع با تاکید بر اینکه آمریکا محور شرارت، ناامنی، تشنج، تروریسم، گسترش سلاح‌های کشتار جمعی، خشونت و نقض حقوق بشر به شمار می‌رود، گفت: ملت‌های آزاده و دولت‌های مستقل از این همه یاغی‌گری، زورگویی و خیانت و شرارت به ستوه آمده‌اند.
وحیدی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: سردمداران ظالم، زورگو و بی‌تدبیر آمریکا در طول دهه‌های اخیر با راه‌اندازی جنگهای مختلف، کودتا، ترویج تروریسم دولتی، توطئه و تجاوز به ملتهای جهان، چهره ملت آمریکا را در نزد جهانیان به شدت مخدوش کرده‌اند و تداوم این روند ضدانسانی بی‌تردید به فروپاشی کامل نظام تارعنکبوتی آنان منجر خواهد شد.
وزیر دفاع ادامه داد: اگر سردمداران آمریکا بجای ساخت این همه سلاح کشتار جمعی و توطئه علیه ملتها و را‌ه‌اندازی جنگهای خانمان‌سوز سرمایه و انرژی خود را در مسیر صلح، پیشرفت و عدالت در جهان صرف می‌کردند، امروز شاهد این همه نابسامانی و ناهنجاری در جهان نبودیم.
وحیدی تاکید کرد: فرزندان رشید ملت ایران با اقدام انقلابی خود در 13 آبان 58 به سردمداران کاخ سفید آمریکا هشدار دادند که این راه ضدبشری سرنوشتی جز شکست و فروپاشی ندارد ولی آنان بجای عبرت گرفتن و اصلاح و تغییر مسیر خود، راه فرعونی، نمرودی و قارونی را ادامه دادند و نزدیک است که همچون فرعون در دریای خشم ملت خود و ملت‌های جهان غرق شوند.
وزیر دفاع با بیان اینکه وقوع سه رویداد بسیار مهم یعنی تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه در سال 1343، کشتار دانش آموزان به دست دژخیمان رژیم ستم‌شاهی سال 1357 و اشغال لانه جاسوسی در سال 1358، یوم‌الله 13 آبان را به نقطه عطفی در تاریخ ایران اسلامی تبدیل کرده است، گفت: این سه رویداد مهم در پیدایش، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفاء کردند.
وحیدی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دانش‌آموز اظهار داشت: مبارزات و فداکاری‌های دانش‌آموزان، این تلاشگران عرصه علم، ایمان و اقدام در پاسداری از دستاوردهای گرانسنگ انقلاب اسلامی دشمنان را در جبهه‌های جنگ نرم و سخت، مأیوس کرده است.
وزیر دفاع در پایان تصریح کرد: زنده نگهداشتن 13 آبان، زنده نگه‌داشتن راه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، شهیدان سرافراز و انقلابیون ظلم‌ستیزی است که در 30 سال گذشته، با پایمردی و استقامت مشعل استکبارستیزی را همچنان روشن نگه داشته‌اند.