فصلنامه ارتباطات بینالمللی با اشاره به خشم آمریکا از مواضع احمدینژاد نوشت، بعد از اعلام نتایج انتخابات، توییتر، یوتیوب و فیسبوک به محل انتشار اطلاعات و سازماندهی اعتراضات و آشوبها توسط گروههای مخالف و حامیان غربی آنها تبدیل شدند.
به گزارش ادیان نیوز ،فصلنامه ارتباطات بینالمللی در مقالهای به قلم «لی ژیگوانگ» (Li Xiguang) و «وانگ جینگ» (Wang Jing) به بررسی نقش رسانههای اجتماعی در دیپلماسی عمومی پرداخته شده است. در این مقاله با مطالعه موردی آشوبهای «سینگکیانگ» و «ایران» در سال 2009، پیامدهای استراتژیک ظهور رسانههای اجتماعی چون توییتر، فیسبوک و یوتیوب در عرصه سیاست داخلی و بینالمللی بررسی شده و دیپلماسی عمومی وبمحور، به عنوان یکی از الگوهای دارای اهمیت فزاینده در استراتژیهای سیاست خارجی معرفی شده است.
در بخش آغازین این مقاله نویسندگان آن به تعریف دیپلماسی وبمحور که شاخهای از دیپلماسی عمومی است پرداخته و میآورند: پس از انتصاب «هیلاری کلینتون» به عنوان وزیر خارجه، وی با حرص و ولع زیاد رو به سوی استراتژی «دیپلماسی الکترونیک»، بسیج افکار عمومی آمریکا به منظور «مشغول شدن در اینترنت» و همچنین کنش متقابل گسترده با مخاطبان خارجی آورد تا برخی استراتژیهای دیپلماسی عمومی آمریکا را به پیش راند.
به نوشته نشریه «نیوزویک»، علاقه وافر کلینتون به ابزار وب کاملا موجه است زیرا «این ابزار، نویدبخش ترویج دموکراسی در کشورهایی هستند که هماکنون دردسر بزرگی برای آمریکا محسوب میشوند؛ کشورهایی مانند ایران، چین و روسیه».نویسندگان مقاله در ادامه به اهمیت رسانههای جدید دیجیتالی از دید سازمانهای دولتی آمریکا اشاره کرده و مینویسند: سازمانهای دولتی آمریکا مانند «سیا» از همان اوایل سال 2000 اهمیت زیادی برای استفاده از رسانههای جدید دیجیتالی قائل بودند. برای مثال در نظر سیا، اینترنت میتوانست یک ابزار کمکی باشد.
سیا یک برنامه اطلاعاتی سایبری داشت که امیدوار بود بتواند از طریق آن اطلاعات شرکتها و بانکهای بزرگ جهانی و همچنین سازمانهای دولتی را جمعآوری کند.با این حال، پس از اینکه اینترنت در میان مردم جهان شیوع یافت، دولت آمریکا نیز فهمید که بهترین استفاده از اینترنت، استفاده از قدرت بالقوه آن در تاثیرگذاری گسترده است. در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا (2008)، 55 درصد رایدهندگان و 74 درصد شهروندان اعلام کردند که اطلاعات و اخبار انتخابات را از اینترنت کسب میکردند و در فضای آنلاین به مباحثه با دیگران میپرداختند.
توییتر، دارایی استراتژیک عظیم آمریکا
محبوبیت و شیوع سایتهای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و مایاسپیس و وبسایتهای اشتراک تصاویر ویدئویی مانند توییتر، دولت آمریکا را تشویق کرده که تاثیر بیشتری بر ساختار سیاسی کشورهای دیگر بگذارد.
«رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریکا در ژوئن 2009 اعلام کرد، تکنولوژیهای رسانههای اجتماعی به مانند توییتر که نقشی حیاتی در مستندسازی و هماهنگی اعتراضات در ایران بویژه تهران داشتند، «یک دارایی استراتژیک عظیم برای آمریکا محسوب میشوند».
این مقاله سپس به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران اشاره کرده و در اینباره معتقد است که پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران (2009)، «محمود احمدینژاد» که در دور اول تصدی خود بر مسند ریاستجمهوری، غرب (بویژه آمریکا) را به علت اتخاذ موضعی جسورانه در قبال برنامه هستهای ایران بسیار خشمگین کرده بود، در انتخاباتی جنجالی به پیروزی رسید.
نویسنده میافزاید: بلافاصله توییتر، یوتیوب، فیسبوک و فلیکر تبدیل به واسطهها و پلتفرمهای انتشار اطلاعات و سازماندهی اعتراضات و آشوبها توسط گروههای مخالف و حامیان غربی آنها شدند. در گذشته، کشورهای غربی بویژه آمریکا، از رسانههای سنتی مانند ایستگاههای رادیویی بینالمللی برای تحریک و سازماندهی مخالفان استفاده میکردند. با این حال، غربیها در انتخابات ریاستجمهوری ایران تنها به ایستگاههای رادیویی یا خبرگزاریها برای دستیابی به برنامههای سیاسی خود اتکا نکردند؛ آنها با استفاده از رسانههای اجتماعی جدید توانستند این کار را بهتر و موثرتر انجام دهند.
نویسندگان در ادامه به چگونگی طرفداری و حمایت دولتهای غربی و رسانههای وابسته از اعتراضات و آشوبهای پس از انتخابات ایران اشاره کرده و مینویسند: گروههای مخالف از طریق رسانههای اجتماعی شبکهای کمکها و پشتیبانیهای زیادی از جانب غرب کسب کردند. برای مثال، گوگل و فیسبوک بلافاصله زبان فارسی را نیز به خدمات خود افزودند تا به معترضان ایرانی یاری رسانند. علاوه بر این، وزارت خارجه از توییتر خواست که تعطیلی موقت وبسایت را به علت تعمیرات به تعویق اندازد تا در روز انتخابات نیز کاربران بتوانند از آن استفاده کنند.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: در حین ناآرامیهای ایران، برخی رسانههای دولتی در غرب همکاری نزدیکی را با وبسایتهای رسانهای اجتماعی بزرگ آغاز کردند. برای مثال، گروههای مخالف از وبسایتها و تلویزیونهای ماهوارهای «صدای آمریکا» و «BBC» برای بسیج کردن حامیان موسوی استفاده میکردند.
صدای آمریکا در گزارشهای خبری خود، از مطالب ارسالی به توییتر، وبلاگها یا ویدئوهای تولید شده توسط کاربران نیز استفاده میکرد. علاوه بر 15 میلیون بیننده صدای آمریکا، در زمان ناآرامیها تعداد مراجعان به وبسایت این شبکه نیز 800 درصد افزایش یافت. با این حال، اگرچه «شبکه خبر فارسی صدای آمریکا» (PPN) هر روز حدود 300 ویدئو از شهروندان ایرانی دریافت میکرد اما گاهی خود گزارشگران نیز اصالت این کلیپهای ویدئویی را زیر سوال میبردند.
در میزگردی با عنوان «نقش رسانههای جدید در انتخابات ایران» که در «مرکز کمک به رسانههای بینالمللی» (Center for International MediaAssistance) برگزار شد، «ستاره درخشش» از گزارشگران شبکه خبر فارسی صدای آمریکا، پرسشی بدین مضمون مطرح کرد: «سوال اصلی این است: آیا آنها اصالت دارند؟» نویسندگان این مقاله بار دیگر به جریان آشوبهای سال گذشته اشاره میکنند و در این باره مینویسند: در زمان ناآرامیها، حامیان معترضان سریعا تکنولوژی سرورهای پروکسی را در اختیار معترضان قرار دادند تا بتوانند سانسور اینترنتی را دور بزنند. این سرورها نهتنها به معترضان اجازه میدادند گزارشها و تصاویر خود را آپلود کنند، بلکه بهآنها اجازه دسترسی به وبسایتهایی را میدادند که توسط دولت مسدود شده بودند.
این مقاله در همین زمینه میافزاید: در زمان ناآرامیهای ایران، سرویسهای پروکسی معترضان را قادر کردند تا اطلاعات را جمعآوری کنند، گزارش لحظه به لحظه ناآرامیها را منتشر کنند، اعتراضات را سازماندهی کنند و برنامه عملیاتهای احتمالی را اجرا کنند. برای مثال، وبسایت گوگل نقشههایی درباره تهران منتشر میکرد که در آنها مکان معترضان، نیروهای امنیتی، ایستگاههای بازرسی، هلیکوپترها و... مشخص شده بود.
در بخش انتهایی این مقاله آمده است: ظاهرا جبهه جدید دیپلماسی عمومی وبمحور برای سیا بسیار سودده و برای کشورهای در حال توسعه بسیار مضر بوده است. پس از ناآرامیهای ایران، یکی از ماموران اطلاعاتی آمریکا چنین گفت: «سیا ناگهان فهمید که تلقین ارزشهای آمریکا از طریق اینترنت بسیار راحتتر از اعزام مامور به محلهای مورد نظر برای انجام این کارهاست».
ظاهرا ایدئولوژی آمریکا از طریق فعالیتهای اینترنتی تهاجمی نفوذ بیشتری پیدا کرده و کشورهای در حال توسعه را در حالت تدافعی قرار میدهد. این بار سیا یک میدان جنگ پربازده یافت. استفاده از اینترنت برای انجام برنامههای مورد نظر، حساسیت بسیار کمتری نسبت به دخالت مستقیم برمیانگیزد و کشورهای در حال توسعه نیز به سوی موضع منفعلانه سوق داده میشوند حتی اگر فعالیتهای آنها مشروع و قانونی باشد.
پس از انتخابات، وضع تهران شاهد تغییرات عدیدهای بود؛ مامورانی که در خاورمیانه مستقر بودند همه بهتزده شدند و امکان فرستادن مامور بیشتر بدانجا وجود نداشت. این تجربه موجب شد سیا و دیگر سازمانها دولت آمریکا به قدرت شگرف رسانههای اجتماعی پی ببرند. / خدمت