پیام گنجی و نصیحت خاتمی سرانجام اکبر گنجی که ننگ اعتصاب غذای سبز را در کنار یک رقاصه و خواننده کوچهبازاری برای حمایت از فتنه رنگی در کارنامه خود به ثبت رسانده، با اعتراف به در کار نبودن تقلب در انتخابات به عقبنشینی از ادعاهای گذشته دست زد و اسباب گله و انتقاد دوستان سبز خود را فراهم ساخت. این عصبانیت از آن رو است که بسیاری از سناریوهای طراحی شده در اتاقهای فکر خارج از کشور و کنشگران جنگ نرم که به پیادهسازی مدل انقلاب رنگی در ایران دل خوش کرده بودند، بر پایه همین دروغ و ظلم بزرگ سران فتنه پایهریزی شده بود که حتی ماهها قبل از انتخابات با القای آن به افکار عمومی، ابزار تأثیرگذاری بر ادراک و ذهنیت جامعه را با برپایی کمیته صیانت از آرا فراهم ساختند. با برپایی انتخابات هم، قبل از پایان انتخابات و شروع نشدن شمارش آرای میرحسین موسوی خود را برنده انتخابات نامید و به بهانه جشن پیروزی به اردوکشی و اغتشاش خیابانی فراخوان داد تا شاید با تحمیل ابطال آرا و حمله به اعتبار و مشروعیت نظام، با متقلب معرفی کردن آن زمینه بیثباتی و تغییر ساختار را که از سالیان قبل با مدل اصلاحات دنبال میشد، با فتنه رنگی محقق سازند. اما ایستادگی رهبری و مردم و دفاع جانانه مدافعان نظام مقدس جمهوری اسلامی از میراث گرانقدر امام (ره)و شهیدان، چنین رؤیایی را بیتعبیر گذاشت. سناریویی که از دید طراحان خارجی و داخلی آن کاملاً حساب شده و دقیق به نظر میآمد و لذا نه تنها مدافعان نظام لیبرال دموکراسی اعم از امریکا و اروپا و حتی متحدان منطقهای آنان ریسک حمایت علنی از آن را پذیرفته و دیپلماسی رسمی، عمومی و پنهان خود را برای آن به کار گرفتند، بلکه برخی مقدمات تشکیل دولت موازی را نیز فراهم کرده بودند. اما اینک پس از یأس و ناامیدی از ادامه و احیای آن که بیتوجهی افکار عمومی به شعارها و دعوتهای سران فتنه برای بازتولید شورش در سالگرد انتخابات هم آخرین میخ را بر تابوت آن کوبید، نه تنها اختلاف و شکاف بین بدنه و رهبران، بلکه شکاف عمیق در بین خود رهبران فتنه را هم رقم زده است. لذا موجی از فاصله و جدایی و گله و انتقاد در بین آنان پدید آمده که عقبنشینی امثال گنجی را میتوان برخاسته از این شرایط سخت فتنهگران دانست. او که سابقه الصاق به برخی شخصیتهای چپ گذشته و لیبرال- دموکراتهای امروزی را دارد، از گذشته به سفارشنویسی برای جنجالیترین مواضع، شهرت داشته که نمونه آن تخریب آقای هاشمی رفسنجانی در دوران حاکمیت اصلاحطلبان است. در دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی که خود زمانی وزیر فرهنگ هاشمی بوده، اکبر گنجی با دریافت اطلاعاتی از حلقههای جنگ روانی درون دولت اصلاحات که بخشی از آن مخدوش و دستکاری شده بود، آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش نامیده و با نوشتن کتابهای شبه رمان درباره تاریکخانه اشباح و بازی با حیثیت آقای هاشمی، فضای رقابت وی در انتخابات مجلس ششم را بسیار سنگین و تیره کرد که در عمل منجر به عدم راهیابی ایشان به مجلس شد. امروز هم در میان گزینههای احتمالی مربوط به انگیزه و هدف گنجی میتوان این سابقه او و نوع ارتباطات و حرف شنوی وی از حلقههای متصل به سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز را یک متغیر تعیینکننده در رفتار و مواضع وی در نظر گرفت. به ویژه اینکه با از دست رفتن اعتبار و وجاهت کروبی و میرحسین موسوی، مدعیان اصلاحات که مدتی است سرگردانی و بیرأس بودن را تجربه کردهاند رو به امثال خاتمی آوردهاند که روزگاری او را گورباچف نامیده و از وی عبور کرده بودند. اما گویا براساس ضربالمثلی که میگوید: جایی که مرد نباشد، خروس هم کدخداست، اصلاحطلبان چارهای جز بازگشت به این گزینه را ندارند و البته در این میان یک متغیر مزاحم، لجاجت بچگانه کروبی و میرحسین است که به تعبیر احتمالی آقای خاتمی خودخواهی و منیت آنها جنبششان را به کما برده و اگر این وضع ادامه یابد تشییع کنندهای هم نخواهد داشت. لذا در چنین شرایطی که این آقایان (کروبی و میرحسین) در خلأ زندگی میکنند و به شدت گرفتار فضای مجازی هستند، پیام امثال گنجی آن هم از آن سوی مرزها شاید از نصیحت خاتمی بیشتر اثر کند.
|