،پس از قطعی شدن جدایی جریان اصلاحات از فرقه سبز که منجر به فعال شدن بنیاد باران در قالب یک حزب شده،عناصر اصلی جریان اصلاحات ستادها و تشکل هایی را که در انتخابات دهم در اختیار موسوی قرار داده بودند به همکاری مجدد فراخوانده و به بازسازی دوباره تشکیلاتی آنها مشغولند.
پویش دعوت از خاتمی،نسیم 88 از جمله گروههایی هستند که هم اکنون فعال بوده و در هفته یک بار جلسات شبانه ای را برگزار می کنند.
نکته قابل توجه این که عمده جلسات این گروهها در پارک ها برگزار می شود.گفته می شود دلیل این اقدام بالا بردن ضریب امنیتی بوده است!
![]() |
شنود 15هزار نوار ساعت از مکالمات سری ارتش رژیم بعث توسط سپاه پاسداران ر این گزارش که از بخش اخبار 20:30 پخش شد، علیاصغر زارعی نماینده مردم تهران و از نخبگان سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی، با اشاره به یکی از سامانههای مکالمات سری مهم ارتش رژیم بعث در جنگ تحمیلی، اظهار داشت: این رمزکننده محصول شرکت راکال انگلستان بود که ارتباطات استراتژیک ارتش عراق را پشتیبانی میکرد. زارعی با بیان اینکه 23 کشور عضو ناتو نیز به این سیستم مجهیز بودند، خاطرنشان کرد: این رمزکننده دارای هزار میلیارد حالت کلید است که ما را بعد از عملیات بیـتالمقدس با مشکل جدی مواجه کرده بود. |
![]() |
روایتی از تک تیراندازان مخملی تیری میسان، روزنامه نگار مشهور فرانسوی به بررسی شباهتهای انقلابهای مخملی پرداخت و گفت که در این انقلابها همیشه "تک تیرندازانی" وجود دارند که فردی را میکشند و همدستان آنها این قتل را به پلیس نسبت داده در رسانهها آن را بزرگنمایی میکنند. "تیری میسان " روزنامه نگار فرانسوی و مدیر سایت تحلیلی "ولترنت " در گفتوگو با خبرگزاری فارس در ارتباط با اتفاقات به وجود آمده بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در تهران گفت: مسائلی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران رخ داد به هیچ وجه مرا متعجب نکرد زیرا من پیش از آن شاهد چنین اتفاقاتی در کشورهای دیگر بودم. من پیش از این شاهد این بودم که آمریکا چگونه انقلاب نارنجی را در اوکراین سازماندهی کرده بود این کشور همچنین این انقلاب را در قرقیزستان هدایت کرده بود و اتفاقهای مشابهی را در ونزوئلا و کشورهای دیگر شاهد بودم، برای همین اصلا از اتفاقات ایران متعجب نشدم.* در ونزوئلا رسانهها طوری عمل کردند که گویا انقلاب بزرگی در این کشور اتفاق افتاده است تیری میسان در ارتباط با نقش رسانه های غربی در بزرگنمایی اغتشاشات گفت: در زمانی که گفته می شد تظاهرات گسترده ای علیه چاوز در ونزوئلا شکل گرفته است در این کشور بودم و شاهد بودم که حدودا 10 هزار نفر از مخالفان چاوز علیه او تظاهرات می کردند ولی این مخالفت ها در رسانه های خارجی و تلویزیونهای غربی به صورتی نمایش داده می شد که همه تصور می کردند کل مردم ونزوئلا مخالف چاوز هستند در حالی که برای کشور بزرگی مانند ونزوئلا، 10 هزار نفر جمعیت زیادی نیست. در ونزوئلا یک مشکل بزرگ و عجیب وجود داشت و آن این بود که تلویزیون این کشور در آن زمان توسط کشورهای غربی کنترل و هدایت می شد. مردم در زمان اغتشاشات در تلویزیون ونزوئلا شاهد یک انقلاب بزرگ بودند ولی وقتی به خیابان ها می آمدید از انقلاب خبری نبود. تفکر در این مسئله بسیار مهم است که چگونه می شود این توهم را به وجود آورد که یک موضوع غیرواقعی طوری منعکس می شود که برای مردم واقعی جلوه میکند. * اعتراضات در انقلابهای رنگی آمریکایی همیشه با خشونت همراه است این روزنامه نگار فرانسوی در ادامه گفتوگوی خود با فارس به شباهت خشونت های صورت گرفته در انقلاب های مخملی پرداخت و گفت: اعتراض ها در انقلاب های رنگی که توسط آمریکا هدایت می شود همیشه با خشونت همراه است. در این اغتشاش ها همیشه افرادی که نقش تکتیراندازها را ایفا می کنند وجود دارند. تاکید می کنم در همه موارد این تک تیراندازها وجود دارند. به همین خاطر در زمان اغتشاشهای تهران چنین اتفاقی را پیش بینی می کردم. اینکه یک نفر توسط یک تک تیرانداز کشته شود و عدهای که فریاد می زنند ما دیدیم که پلیس او را کشت. مرحله بعدی که در انقلاب های رنگی تکرار می شود این است که بعد از کشته شدن یک یا چند نفر توسط تک تیرانداز ها، فیلم های گرفته شده از فرد کشته شده در این ماجرا توسط دوربین موبایل، برای رسانه های غربی ارسال می شود. برای مثال در تظاهرات ترتیب داده شده علیه چاوز، فیلم هایی تهیه شده بود که نشان می داد نیروهای طرفدار چاوز در حال تیر اندازی به سمت مخالفان وی هستند. بعد از شکست کودتا در ونزوئلا فیلم کامل این واقعه پیدا شد و در بازبینی ها معلوم مشخص شد که دقیقا عکس این مسئله رخ داده است. شبکه های تلویزیونی با استفاده از تدوین و مونتاژ توانسته بودند حقیقت را بهعکس نشان دهند. تحقیقات در این زمینه شروع شد و کارشناسان توانستند با زوم کردن روی تصاویر فیلم ها از روی ساعت افراد ثابت کنند صحنه های فیلم هایی که در رسانه های خارجی نشان داده شده بود، دستکاری شده است. حقیقت این ماجرا این بود که معترضین به طرفداران چاوز شلیک می کردند و طرفداران چاوز تنها تلاش می کردند که از خود دفاع کنند. * تصویربرداریهای مغرضانه در این اغتشاشها نقش مهمی را ایفا میکند تیری میسان در ادامه افزود: تصویربرداریهای مغرضانه در این اغتشاشها نقش مهمی را ایفا میکنند. در اغتشاشهای صورت گرفته در تهران کادر دوربین شبکه های غربی که از این اعتراضها تصویر برداری کرده بودند به صورتی است که تعداد اعتراض کنندگان مشخص نیست و تلاش می شد که تعداد آنها را زیاد نشان دهند. دوربین همیشه روی دوش تصویربردار بود که او با دویدن و تند راه رفتن تلاش می کرد اضطراب را به بیننده القا کند. این دو موضوع در تمام تصاویری که از اغتشاش های ایران دیده می شود صادق بودو همه تصاویری که درباره ایران دیده می شد فقط همین بود. از طرف دیگر زمانی که راهپیمایی ها و تجمعات گسترده در حمایت از انقلاب ایران شکل میگیرد در شبکه های تلویزیونی و رسانه های غربی چیزی دیده نمی شود. *صحنههایی که در ایران دیدم... این روزنامه نگار فرانسوی در ادامه گفت: در مورد روز قدس این اتفاق هر سال تکرار می شود. امسال روز قدس من در تهران بودم و دقت کردم که افراد بهصورت انفرادی و خانوادگی در راهپیمایی روز قدس شرکت می کنند که با این موضوع که گفته می شود که حضور مردم در این راهپیمایی به صورت سازماندهی شده است و با اتوبوس افراد را به راهپیمایی می آورند و به آنها پول می دهند صحت ندارد. نکته دومی که توجه من را جلب کرد این بود که افرادی که در راهپیمایی روز قدس شرکت می کردند خانوادههای معمولی ایرانی بودند در حالی که در غرب تبلیغ می شود که افراد غیرعادی و تندرو در این راهپیمایی ها شرکت می کنند. من شاهد بودم که مردم در روز قدس با تفکر در راهپیمایی حاضر می شوند و واکنش های احساسی از خود نشان نمی دهند و به سخنرانی مراسم گوش میدهند و در مورد آن تفکر می کنند. مردم از سنین و اقشار مختلف در راهپیمایی شرکت می کنند. در غرب تبلیغ می شود که مردم با گذشت 20 سال از جنگ 8 ساله و اعمال تحریم ها و مانع تراشی های متفاوت علیه ایران از مبارزه و دنبال کردن آرمان های انقلاب خسته شده اند ولی مردم ایران خلاف این را نشان داده اند و حضورشان در نماز های جمعه و راهپیمایی ها نشان داده است تحریم ها و فشار های غرب به ایران نتوانسته است که عزم مردم ایران را برای مبارزه کاهش بدهد. *اگر درست عمل نکنید صدایتان شنیده نمیشود تیری میسان در پایان به راهکارهای مقابله با جوسازیهای رسانه های غرب اشاره کرد و گفت: با رسانه های غربی نمیشود به صورت مستقیم مقابله کرد. رسانه های غربی به دلیل نظم و ساختاری که سیستم آنها دارد در تقابل مستقیم پیروز خواهند بود. شما اگر پول زیاد و یا حتی تجهیزات و سخت افزار مدرنی هم داشته باشید در صورتی که درست عمل نکنید صدای شما شنیده نخواهد شد. برای مثال باید بگویم اینترنت فضای خوبی برای کار است و مخاطبان آن همیشه به دنبال این هستند که از پشت پرده اتفاقات رسمی در جهان مطلع شوند و اتفاق هایی مانند حوادث یازده سپتامبر از این دسته است. |
(ضرورت رسیدگی قضایی در خصوص عملیاتهای تروریستی)
متأسفانه علیرغم این همه فجایع و جنایاتی که توسط گروههای تروریستی مختلف با اسامی و عناوین گوناگون بر ملت عزیز و نظام مقدس ما تحمیل شده، تشکیل پرونده و محکومیت قضایی آمرین، مسببین، و مباشرین فراری این هزاران اقدام تروریستی و تعیین کیفر و محکومیت ایشان به پرداخت و جبران صدمات و خسارات مالی و معنوی وارده (دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده به اشخاص و وراث ایشان)، به اتهام مشارکت در جنایت به دلایل مختلف تاکنون حتی در یک مورد هم در داخل کشور اتفاق نیافتاده است.
عملیاتهای تروریستی سازمان یافته گروههای معاند از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون موجب شهادت نزدیک به ۱۶۵۰۰تن از هموطنان عزیزمان و ایراد صدمات جسمی و روحی و مالی غیرقابل جبران به هزاران نفر دیگر از ایرانیان شده است که در بین این شهدا و مصدومین، مسئولین رده بالای نظام تا افراد عادی به چشم می خورند.
متأسفانه علیرغم این همه فجایع و جنایاتی که توسط گروههای تروریستی مختلف با اسامی و عناوین گوناگون بر ملت عزیز و نظام مقدس ما تحمیل شده، تشکیل پرونده و محکومیت قضایی آمرین، مسببین، و مباشرین فراری این هزاران اقدام تروریستی و تعیین کیفر و محکومیت ایشان به پرداخت و جبران صدمات و خسارات مالی و معنوی وارده (دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده به اشخاص و وراث ایشان)، به اتهام مشارکت در جنایت به دلایل مختلف تاکنون حتی در یک مورد هم در داخل کشور اتفاق نیافتاده است.
این روند انفعالی و غیرقانونی آنقدر موجب تعجب و خرسندی مباشران فراری و مسببین این جنایتها و رهبران گروههای تروریستی شده که امر بر آنها مشتبه شده و هم اکنون علیرغم مدارک متقن و غیر قابل انکار متعددی که در مکانها و ادارات مختلف قضایی و امنیتی کشور بصورت پراکنده در انتساب این جنایات به آنها وجود دارد، با وقاحت تمام عملا منکر این اقدامات جنایتکارانه می شوند؟! گویی که اصلا جنایاتی رخ نداده است؟! و حتی در مقابل، حکومت اسلامی را متهم می کنند که اعضای گروههای آنها را بدون هیچ دلیل و ناعادلانه مجازات نموده است؟!
علی ایحال باز هم باید گفت گذشته ها گذشته و باید در پی این باشیم که از هم اکنون چه باید کرد؟!
طراحی و فرمان انجام عملیاتهای تروریستی در سلسله مراتب تشکیلاتی شکل گرفته و در نهایت توسط عامل و یا عوامل شاخه نظامی گروه تروریستی به انجام می رسد. لذا در این فرآیند به سبب وحدت قصد معاونین و مباشرین، از نظر حقوق کیفری پذیرفته شده بین الملل و همچنین حقوق داخلی جنایت صورت گرفته عملا منتسب به تمام افراد دخیل در آن فرآیند از ابتدا تا انتها بوده و ایشان شریک در جنایت قلمداد می شوند. چه اینکه در حقوق بین الملل کیفری و کنوانسیونها و قطعنامه های ضدتروریستی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز همین تفکر و دیدگاه به وضوح مشاهده می شود.
بنابراین در بعد داخلی تمامی افرادی که در این سلسله وجود دارند علاوه بر مجازات مقرره در قانون مجازات اسلامی، مستند به مواد ۳۱۶، ۳۱۸، ۳۶۳ همان قانون و نیز مواد ۱و ۲ قانون مسئولیت مدنی، و دیگر مواد قانونی مرتبط و همچنین قواعد حقوقی بین المللی تقصیر و کنترل، مسئول جبران خسارات مادی و معنوی وارده می باشند و حتی اگر همه و یا بعضی از ایشان نیز معدوم، و یا فراری و مجهول المکان باشند دلیل و توجیهی بر توقف دادرسی و عدم احضار متهمین زنده و اصدار قرار مجرمیت و کیفر خواست و نهایتاً رای غیابی بر محکومیت جزایی و الزام به جبران خسارت وارده ایشان نخواهد بود.
ناگفته نماند در اینجا مجازاتهای مذکور در کتاب حدود قانون مجازات اسلامی (مجازات از باب محاربه) موردنظر نیست چرا که اگر محاربه را دارای خصیصه حق الهی صرف بدانیم اصدار رای غیابی در آن خصوص منع قانونی دارد هر چند که حتی در آن مورد نیز شروع به رسیدگی قضایی و احضار متهم و یا متهمین از طریق نشر آگهی و تحصیل دلایل و اخذ شهادت شهود و غیره از وظایف دستگاه قضایی بوده و هست و صرفا پس از تکمیل پرونده، اصدار رای منوط به حضور متهم خواهد بود. ولی از آنجا که در این موارد شاکی و مدعی خصوصی نیز وجود دارد دستگاه محترم قضایی تکلیف داشته و دارد تا نسبت به محکومیت مسببین در خصوص جبران خسارات وارده رسیدگی و اصدار رای نماید.
نکته بسیار اساسی و حائز اهمیت اینکه علیرغم این واقعیت که قضات ما در خصوص جرایم عادی تمایلی به صدور رای محکومیت معاونین و مسببین جرم به پرداخت دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده ندارند و معمولا صرفا مباشر جنایت را مسئول پرداخت دیه و احتمالا خسارات می دانند، ولی از آنجا که در گروه های تروریستی وضعیت خاصی حاکم است به یقین می توان و باید اذعان نمود در این جنایات سبب اقوی از مباشر است و اگر آمران و طراحان و مسببین نبودند به یقین مباشر آن عملیات را انجام نمی داد.
همچنین سیاق مواد ۱۸۶ و ۱۸۷ قانون مجازات اسلامی که تمامی اعضا و حتی هواداران آن گروه ها را محارب قلمداد نموده موید وضعیت ویژه ای است که در گروه های معاند و برانداز وجود دارد. لذا فرض صحیح این است که همه اعضای خرد و کلان این گروه ها با علم به اهداف آن گروه و نتایجی که ممکن است اقدامات این گروه ها به بار آورد به عضویت آن گروه ها درآمده و نسبت به آن اهداف آگاهی دارند و به همین خاطر در جنایاتی که توسط اعضای آن گروه انجام می شود به عنوان شریک محسوب می شوند.
همچنین ماده ۳۱۸ قانون مجازات اسلامی اشعار می دارد:
تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیما مرتکب جنایت نشود به طوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی شد.
بنابراین باید گفت، معاونت در جرم و یا سببیت در ایجاد خسارت، با وجود و اثبات قصد مشترک و علم معاون برای عمل مباشر، و یا مدخلیت و کمک در ایجاد و تاثیر سبب نهایی به وقوع می پیوندد و در این جنایات نیز رابطه علیت و سببیت بین نتایج حاصله از جنایات صورت گرفته و خسارات وارده با افعال و قصد رهبران و آمران سازمان تروریستی به منظور ایراد ضربه به نظم عمومی جامعه با ایجاد رعب و وحشت بوده و این امر احراز و اثبات شده است.
بعلاوه، مستند به نظریه شماره ۷۳۲۵۵/۷- ۱۸/۱۰/۱۳۸۴ ا.ح.ق: «هر چند تسبیب درجنایت فی نفسه از اقسام عمد و شبه عمد نیست لکن ممکن است در حکم عمد و شبه عمد باشد مثلا اگر ایجاد سبب به قصد قتل باشد در حکم قتل و مستوجب مجازات قتل عمد است...»
مستند به ماده ۳۱۶ قانون مجازات اسلامی «جنایت اعم از آن که به مباشرت انجام شود یا به تسبیب یا به اجتماع مباشر و سبب موجب ضمان خواهد بود»
و ماده ۳۶۳ آن قانون تصریح می نماید: «در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن (دیه و خسارات) است مگر این که سبب اقوی از مباشر باشد»
همچنین، وفق موازین فقهی در مواردی که جنایت صورت گرفته عرفا منتسب به فعل مسبب یا مسببین می باشد سبب اقوی از مباشر خواهد بود که مصداق این امر در سازمانهای غیرقانونی و تروریستی به وضوح عینیت یافته و عامل بر اثر تحمیل، اکراه و یا اغفال صرفا از سلسله مراتب سازمانی اطاعت کرده و به دستور آنان مبادرت به انجام عملیات تروریستی نموده و عرف بدون هیچ شک و شبهه ای آن عملیاتها را منتسب به سازمان می داند و نه شخص عامل و یا مباشر. مضافاً اینکه جذب، آموزش، و پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی و عملیاتی مباشر تماماً برعهده سازمان بوده است و به قطع و یقین باید گفت که اگر سازمان تروریستی و فرمان صادره سلسله مراتب آن سازمان نبود عملیات تروریستی انجام نمی شد. مواد ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی اشعار می دارد:
ماده ۱- هرکس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد.
ماده ۲- در موردی که عمل واردکننده زیان موجب خسارت مادی یا معنوی زیان دیده شده باشد دادگاه پس از رسیدگی و ثبوت امر او را به جبران خسارات مزبور محکوم می نماید و چنان چه عمل واردکننده زیان فقط موجب یکی از خسارات مزبور باشد، دادگاه او را به جبران همان نوع خساراتی که وارد نموده محکوم خواهد بود.
شایان ذکر اینکه، مستند به ماده ۲۵۹ ق.م.ا: «هرگاه کسی که مرتکب قتل موجب قصاص شده است بمیرد قصاص و دیه ساقط می شود» بنا بر ماده اخیرالذکر اگر در عملیاتهای تروریستی که در اغلب اوقات مباشرین در حین و یا پس از عملیات به هلاکت می رسند و یا اساساً شناسایی نمی شوند ولی یک گروه تروریستی مشخص مسئولیت آنرا بعهده می گیرد و یا شواهد و قرائن حاکی از انجام آن عملیات تروریستی توسط گروه خاصی است، سبب را اقوی از مباشر و ضامن پرداخت خسارات ندانیم برخلاف عقل و عدالت عمل کرده و عملا با دست خود به دشمن خود کمک کرده ایم و با فرض اینکه معاونین و مسببین استطاعت جبران خسارات وارده را داشته باشند (که معمولا دارند) این حق را از بازماندگان محترم شهدای ترور و آسیب دیدگان از بابت عملیات تروریستی سلب کرده ایم و من غیر حق تمام بار مسئولیت جبران خسارات را بر بیت المال تحمیل کرده ایم.
اکنون شاید این سؤال به ذهن متبادر شود که نتیجه انجام فرآیند آیین دادرسی و در نهایت اصدار رأی محکومیت معاونان، مسببان و مباشران عملیاتهای تروریستی چیست؟
پاسخ اینکه:
۱.اصل صلاحیت سرزمینی از اصول اساسی و زیربنایی صلاحیت قوانین کیفری جهانی به شمار می رود و مستند به ماده ۳ قانون مجازات اسلامی رسیدگی به جرایم ارتکابی در سراسر کشور در صلاحیت دادگاههای کشورمان و از وظایف این مراکز قضایی می باشد و هیچ مرجع قضایی حق ندارد به هر بهانه از جمله در دسترس نبودن متهم یا متهمین کار رسیدگی به جرایم ارتکابی در کشور و تعیین کیفر برای مرتکبین و محکومیت ایشان به جبران خسارات ناشی از جرم را متوقف نماید.
لذا رسیدگی به این جرایم تا اصدار حکم مقتضی از وظایف عینی و غیرقابل انکار دستگاه محترم قضایی بوده و هست که متأسفانه در خصوص جرایم تروریستی تاکنون به نحو غیرقابل گذشتی اهمال شده است. پرواضح اینکه اگر این اقدامات صورت گیرد، ما از بعد داخلی و بین المللی به تکلیف قانونی خود عمل کرده و علاوه بر انجام وظیفه ذاتی خود ایجاد هرگونه تشکیک در وقوع جنایت و یا چگونگی وقوع آنرا از مخالفان و بدخواهان سلب کرده ایم.
۲.موجب تحصیل به موقع دلایل، از جمله گزارشات کارشناسی در خصوص برآورد خسارات وارده، اخذ شهادت شهود، گواهی پزشکی قانونی وغیره پس از وقوع جنایت و قبل از کمرنگ شدن و یا از بین رفتن دلایل خواهد شد.
۳.انجام کامل فرآیند، دادرسی این شبهه را درمحافل بین المللی و احتمالاً داخلی پیش نخواهد آورد که فرآیند دادرسی عادلانه رعایت نشده است و آنها ناعادلانه مجازات شده اند. چرا که عدم رعایت شیوه دادرسی عادلانه و عدم احضار و ابلاغ وقت دادرسی به متهم یا متهمین از طرق مقرر در قانون از جمله نشر آگهی درمورد متهمین مجهول المکان، و موارد جزایی دیگر تماماً موجب می شود که ازحیث حقوقی، این فرآیند یک بازی سیاسی جلوه داده شود و موجبات جوسازی علیه حکومت ج. ا. ایران را فراهم نماید.
۴.پس از انجام تکلیف قانونی با تقدیم آراء صادره به پلیس بین الملل می توان تقاضای جلب بین المللی آن افراد را نمود که بسیار موثرتر از درخواست جلبی است که مستند به دلایل قضایی و رای محکومیت دادگاه صالحه نباشد و شبهه سیاسی بودن و کم اعتباری آن درخواست را مرتفع خواهد کرد.
۵.اگر اموالی از مباشرین و مسببین جنایت درکشور یافت شود می توان از آن اموال خسارات وارده را جبران نمود.
۶.با ارائه رای صادره به دادگاههای دولی که محکومین در محدوده قلمرو آن کشورها اقامت دارند می توان درخواست استرداد مجرمین را نمود. چرا که تمام کنوانسیونهای بین المللی مربوط به تروریسم، براساس اصل «استرداد یا مجازات» دولتهای عضو را مکلف می سازند تا در صورت عدم استرداد متهم، نسبت به محاکمه و مجازات وی اقدام نمایند و از آنها می خواهند درجلوگیری و سرکوبی جرایم تروریستی با یکدیگر همکاری داشته باشند.
۷.براساس قاعده عموماً پذیرفته شده و بین المللی، اجرای احکام مدنی دادگاههای خارجی از کشور بیگانه، می توان تقاضای توقیف، اموال محکومین درکشورهای خارجی و جبران خسارات وارده را بنماییم.
۸.بر فرض اینکه دولتی که متهمین درآن اقامت دارند حاضر به استرداد و اجرای حکم پرداخت خسارت مدنی از اموال محکوم علیهم نشد و یا صرفاً دستور اجرای پرداخت خسارات وارده از اموال محکوم علیهم را تنقیذ و اجرا کند ولی حاضر به استرداد محکومین برای تحمل کیفر درکشورمان نشود، با استناد به قاعده بین المللی انکار و ممانعت از اجرای عدالت، درخواست رسیدگی ماهوی به جرایم انتسابی به محکومین ومجازات ایشان درکشورمتوقف فیه متصور و امکان پذیر خواهد بود.
۹.به لحاظ انجام اقدامات قضایی، عملاً قاطع مرور زمان مجازات جنایات کیفری که تقریباً همه کشورهای جهان در آئین دادرسی کیفری خود درج نموده اند خواهیم شد و اگر دربرهه ای از زمان بمنظور مجازات مرتکبین عملیاتهای تروریستی ناچار به طرح شکایت کیفری بر علیه محکومین درکشورهایی شویم که ایشان در آنجا اقامت دارند انجام تکالیف قضایی از ابتدا تا انتها قاطع مرور زمان جرم انتسابی درآن کشورها خواهد بود و با قرار موقوفی تعقیب به لحاظ مرور زمان مواجه نخواهیم شد.
پیشنهادات:
۱. همه روسای محترم دادسراها مکلف شوند در انجام وظیفه ذاتی خود، کلیه اقدامات قضایی لازم مورد اقدامات تروریستی که درچند سال اخیر توسط کلیه گروههای تروریستی درنقاط مختلف کشور خصوصاً شهر زاهدان صورت گرفته و یا احتمالاً درآینده بوقوع خواهد پیوست. فوراً به انجام برسانند و پس از تکمیل پرونده آن را بمنظور اصدار حکم محکومیت مسببین به مجازات وجبران خسارات وارده به دادگاه صالحه ارسال نمایند.
تذکر بسیار مهم اینکه تمامی مرتکبین اعم از مباشرین و مسببین مربوطه گروه تروریستی که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم درجنایت صورت گرفته نقش داشته اند به عنوان متهم طبق آئین دادرسی کیفری تحت تعقیب قضایی قرار گیرند.
۲. ریاست محترم قوه قضائیه درمرکز هر استان، یک شعبه دادگاه بمنظور رسیدگی به پرونده های تروریستی اختصاص دهند و به صلاحدید خود مشکل قانونی صلاحیت محلی رسیدگی به پرونده های مرجوع الیه را درمرکز استان حل نمایند به نحوی که هیچ ایراد حقوقی دراین خصوص وارد نباشد.
۳. روسای محترم دادگاههای رسیدگی کننده توجیه شوند، اولاً کلیه مباشرین، معاونین و دریک کلام کلیه مسببین و مرتکبین جنایت را متضامناً محکوم به جبران خسارات وارده نمایند و همچنین نسبت به تمامی خسارات وارده از جمله خسارات وارده مازاد دیه و خسارات معنوی وارده اصدار رای نمایند تا در مواردی که مباشر عملیات تروریستی درحین عملیات به هلاکت رسید و یا در فرآیند قضایی به عنوان محارب اعدام شد، و یا اینکه توانایی جبران خسارات وارده را ندارد. بر فرض مراجعه به دادگاههای خارجی محل اقامت محکومین، درخواست اجرای خسارات مدنی ناشی از جرم کیفری رقمی قابل ملاحظه و جبران کننده خسارات وارده باشد.
![]() | ![]() |
رقابت 15 ماهه گفتمان خاتمی و موسوی روزگاری که خاتمی با سخاوت تمام ردای کاندیداتوری ریاستجمهوری خود را به موسوی بخشید و خود تمامقد پشت او ایستاد و در نهان و آشکار نقش «شیپورچی» او را ایفا کرد تا پس از 20 سال این چهره غارنشین سیاسی در میان هواداران اصلاحات جا بیفتد و هم اینکه دیگر کاندیدای این جبهه یعنی مهدی کروبی (که ساز خود را میزند و کمتر به ساز خاتمی و سایر اصلاحطلبان کوک میشود)، انزوای بیشتری یابد، شاید فکر نمیکرد سه چهار ماه بعد و در حوادث پس از انتخابات، موسوی و حلقه مشاورانش با خلق فرقه جدیدی به نام «جنبش سبز» به اصلاحات پشت کرده و در وسط معرکه میدان داری کنند. جنبش بیسری که تبدیل به دین شد هر روزی که از فردای 22 خرداد پشت سر گذاشته شد، اوج زاویه جنبش سبز بیشتر هویدا شد. اگرچه در روزهای اولیه آغاز این حرکت که هفتههای منتهی به انتخابات بود، برخی هواداران این جریان رنگ سبز این جنبش را نماد سیادت میدانستند و نوعی تقدس برای آن قائل بودند، با ریزش هواداران بهدلیل حرکتهای ساختارشکنانه و خود را رو در روی نظام قراردادن، این جنبش بهتدریج هویت واقعی خود را آشکار میساخت و حرکات رادیکال آن شدیدتر میشد. رفتارهای مضحک این قوم در نماز جمعه 29 تیر به امامت هاشمی رفسنجانی، شعارهای «صهیونیسمپسند» آنان در روز «قدس» که نماد صهیونیسم ستیزی است و روزهخواری علنی، شعارهای انحرافی آنان در روز ملی استکبارستیزی در راستای همصدایی با غرب و بالاخره سوت و کفهای آنان در روز عاشورا که تداعیگر لشکریان عمرسعد برای مردم دینمدار ایران بود، باعث شد این جنبش در میان تودههای مردم در ردیف گروهکهای انحرافی اول انقلاب همانند مجاهدین خلق، فدائیان خلق، فرقان و سایر گروهکهای معاند نظام جلوهگر شود. این تعارض ذاتی و رفتاری بدنه جنبش با جامعه ایرانی باعث شد اتاق فکر این جریان که یک سر آن در تهران و سر دیگر آن در لندن و امریکا بود، درصدد تئوریسازی برای موجه جلوه دادن رفتارهای پارادوکسی برآید و آنجا بود که تئوری «دین سبز» اختراع شد؛ دینی که به قول طراحانش «غیر دیندارها را حذف نمیکرد و تفکری والاتر از تحمل مخالف خاتمی را مطرح میکرد؛ دینی که «حق را برای دیندار و بیدین ملحد و مارکسیست قائل بود» و پیروان آن از دیندار گرفته تا ملحد و همجنس باز و لائیک را شامل میشد. از طرفی ضدانقلاب فراری به همراه اپوزیسیون خارج شده از نظام که میدیدند فرقهای پیدا شده که با کلیت نظام زاویه دارد نه با اشخاص و جریان راست و چپ، با ذوقزدگی غزلها در وصف این جنبش بیسر وته سرودند که «این جنبش یک حرکت ملی است» و «راه بیبازگشت ملت ایران است» که حاکمیت یا باید خواستههای آنان را بپذیرد یا اینکه این جنبش با هواداران بیشمار خود حکومت را مجبور به پذیرش خواستههایش خواهد کرد. خاتمی راه خود را جدا کرد هرچند محمد خاتمی که انتظار داشت موسوی راه او را برود و بر ادامه اصلاحطلبی در انتخابات تکیه کند، با مشاهده وضعیت رفتاری جنبش سبز هیچگاه نامی از این جنبش در سخنرانیها و بیانیههای خود نبرد و همیشه بر احیای اصلاحطلبی تکیه میکرد تا شاید بتواند این کشتی به گل نشسته توسط موسوی را به ساحل برساند و از سقوط کامل آن جلوگیری کند، با دیدن موج اعتراضات میلیونی و بینظیر مردم در 9 دی و 22 اسفند، اختلاف نظر خود با این گروه و رهبرشان یعنی موسوی را علنی ساخت. هر چند سعی میکرد بهخاطر حفظ پرستیژ خود در میان حامیان موسوی این انتقادات را در لفافه بگوید اما دیگر کسی از او «مهندس موسوی عزیز» را نشنید. خاتمی اگرچه در برخی مواضع با امثال موسوی و کروبی همراه شد و چشم بسته ادعاهای آنان را البته با بیانی سیاستمدارانهتر بیان کرد اما معتقد است حرکت اعتراضی خود را باید در چارچوب نظام ادامه دهد و میان خود و ضدانقلاب تابلودار فاصله ایجاد کند. تسری نگاه خاتمی به سایر اصلاحطلبان هرچند بازیگران فتنه و در رأس آنان مرد خاکستری اصلاحات سعی میکردند تا هرگونه اختلاف میان خاتمی و موسوی را برای ادامه حرکت فتنه با دادن پیغام و برگزاری جلسات مشترک رفع کنند و در بیانیهها و اطلاعیههای جبهه اصلاحات هرگونه اختلاف میان رهبران خود را تکذیب کنند اما با ادامه رفتار خارج از مدار نظام موسوی، رده دوم اصلاحطلبان که همگی آنان در صف حامیان موسوی قرار گرفته بودند، در دوراهی برزخ گونهای گیر افتادند که یکسوی آن ادامه حمایت از موسوی و در عوض حذف کامل از صحنه سیاست نظام و سوی دیگر آن برائت از رفتار ساختارشکنانه وی و کروبی و در عوض باقی ماندن در ساحت بازیگری سیاسی بود. این بود که تیزهوشان آنان پیشقدم شده و راه دوم را برگزیدند و به دنبال آنها بقیه نیز به آنان پیوستند. بشنوید سخنان روز گذشته کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری را که حزب او جزو اولین طرفداران موسوی بود و حتی آن هنگام که همزمان خاتمی و موسوی هر دو در حال تبلیغات بودند، برخلاف اکثریت اصلاحطلبان میرحسین را تبلیغ میکرد و روزنامهاش به یکی از ستادهای وی تبدیل شده بود. کواکبیان دیروز تصریح کرد:«اصلاحطلب کسی است که اولین باورش، اعتقاد به نظام است و اگر کسی نظام جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد باید در اصلاحطلبی وی شک کرد، حال با هر اسم دیگری که میخواهد برای خود مطرح کند؛ جنبش سبز باشد یا جنبش قرمز.» پایان تلخ یک جریان بیهدف آشکار شدن اختلافات و علنی ساختن انتقادات از حرکتهای موسوی و جنبش سبز در بدنه اصلاحطلبان کم کم اپوزیسیون و رسانههای غربی را نیز از حمایت این گروه ناامید کرده و فضای یأسآلودی بر این جریان حاکم است به گونهای که مخاطب روزانه سایت جرس به عنوان مهمترین سایت حامی این جریان از 1200 نفر فراتر نمیرود. هر چند امثال اوباما، هیلاری و صهیونیستها سعی دارند با دادن وعده و وعید این فرقه را سرپا نگهدارند و با اعلام حمایت عملی سعی دارند به آنان روحیه پمپاژ کنند، اما حتی شخصی همانند اکبر گنجی که دشمنی آنان با نظام نیاز به دلیل و برهان ندارد، معتقد است:«رویدادهای ماههای اخیر، جریان سبز را به بایگانی تاریخ ایران فرستاد.» |