ایجاد « شوک» برای تحقق سناریوی نافرجام بسیج زدایی
سناریوی چند مرحلهای جریان فتنه طی یک سال و نیم گذشته در شیوه مواجهه با بسیج، اکنون بر این محور قرار گرفته است که...
سناریوی چند مرحلهای جریان فتنه طی یک سال و نیم گذشته در شیوه مواجهه با بسیج، اکنون بر این محور قرار گرفته است که باید با استفاده از استراتژیهای مختلف این نیروی مردمی را از صحنه حذف کرد و جایگزین جدیدی برای آن یافت و بدین ترتیب سدی مهم در رسیدن به توهمات از جلوی آنان برداشته شود.
وجهه موسوی عامل برتری او در دوئل
زمانی که وزنکشی عناصر اصلی جناح چپ برای کاندیداتوری و مقابله با کابینه اصلی اصولگرایان به دوگانه «خاتمی- موسوی» رسید، وجهه مثبتتر موسوی نزد صاحبان اصلی انقلاب یعنی حزبالله، خانوادههای شهدا و ایثارگران و ارتش بیست میلیونی باعث شد این دوئل به نفع میرحسین تمام شده و خاتمی به نفع این «هندوانه دربسته» کنار رود. موسوی نیز در ابتدای مأموریت این نقش داده شده به خود را خوب بازی کرد. با آنکه یک عمر در سپهر سیاسی کشورمان در جبهه چپ قرار داشت اما حضور خود در انتخابات را مستقل اعلام کرد و اولویتش را مستضعفان (کلیدواژه امام راحل ) اعلام و دست یاری به سوی نیروهای حزب الله و بسیج دراز کرد. وی در اولین نشستهایی که حضور مییافت وقتی شعار علیه بسیج میشنید سریعاً واکنش نشان داده و بسیج را همراه خود و خود را از آن بسیج معرفی میکرد تا با این ترفند توده ارزشی جامعه را بیشتر به سوی خود بکشاند.
نفوذ در بسیج و یارگیریخود را همرنگ بسیج نشان دادن توسط کاندیدای تازهکار بهره مناسبی برای آنان نداشت بدین خاطر پروژه بعدی آنان شروع شد و آن اینکه ابتدا افرادی را درون پایگاهها فرستاده و با پیشنهاد پول به برخی اعضای بسیج آنان را به حضور در ستاد ترغیب کنند. از طرفی پس از آنکه کاندیدای دیگر اصلاحطلبان که ظاهراً نقطه امید خود در پیروزی را بسیجزدایی قرار داده بود، شبهاتی درباره دخالت بسیج در انتخابات مطرح کرد و با پاسخ مسئولان رسمی نیروهای مسلح مواجه شد، حلقه اطرافیان موسوی با اظهار خرسندی از این پاسخ اعلام کردند ما حاضریم کمیته بسیج ستاد را راهاندازی کنیم؛ امری که هیچگاه محقق نشد اما در عوض توانستند با حضور چند عنصر گمنام، کمیته ایثارگران را دایر کنند.
تغییر سناریوی نفوذ به تقابل
چند ماه نقاب بر صورت زدن برای استفاده از پتانسیل عظیم بسیج و به تبع آنها خانوادههایشان و توده متدین جامعه، سودی برایشان نداشت. پس از آنکه انتخابات با پیروزی رقیب آنان پایان یافت بایستی سناریو عوض میشد. اتاق فکر فتنه برای به کرسی نشاندن توهم خود نیازمند این بود که گروهی و قشری را دخیل در «تقلب» بدانند و با این حربه انگشت اتهام خود را به سمت بسیج نشانه گرفتند و او را شریک جرم کاندیدای پیروز معرفی کردند. این افراد که تا چند ماه پیش می خواستند کمیته خاص بسیج در ستاد خود راه بیندازند حال با تغییر استراتژی و در حقیقت برکنار زدن ماسک از صورت، بسیج را رو در روی مردم معرفی میکردند و ماجراهایی مانند کهریزک را منتسب به این نیروهای خدوم نظام میدانستند.
ایجاد نهاد جایگزین در راستای دستورالعمل 179 جینشارپ
اصحاب فتنه کاملا به جایگاه و نفوذ بسیج در تودهها و اقشار مختلف مردم آگاهی داشته و از آنجا که نمیتوانستند یکشبه این ضریب نفوذ و جایگاه را بگیرند، سراغ دستورالعمل 179 جینشارپ (نفر اول کودتای مخملی جهان) رفتند تا پروژه جایگزینسازی نهادی دیگر به جای بسیج را عملیاتی کنند. آنان تجربه ناموفق NGOها را که دولت اصلاحات در همین راستا راهاندازی شده بود در پیشرو داشتند، بنابراین «شبکههای اجتماعی» را جایگزینی جدید میپنداشتند امری که اکنون پس از چند ماه هیچ موفقیتی برایشان به همراه نداشته است.
پروژه جدید علیه بسیج با رویکردی متفاوت
پس از آنکه فاش شد سناریوی حذف بسیج و سپاه در دستور کار دکترین امنیتی امریکا قرار گرفته است و به سران عوامل اصلی فتنه توصیه شد که برای گرفتن قدرت نرم نظام ابتدا باید نهاد بسیج را هدفگیری کرده و این بازوی قوی را از نظام جدا سازند، سناریوی جدیدی طراحی شد و آن بازی در قالب دو نقش متفاوت با هدف ایجاد «شوک» در جامعه است. پس از فراخوان کروبی برای روز قدس که حتی نتوانست یک جمعیت 50 نفری را به خیابان بکشاند آنان با طراحی سناریویی جعلی و جمع کردن عدهای مقابل منزل کروبی و ایجاد درگیری مختصر که با انعکاس کامل رسانههای غرب و بزرگنمایی آنان مواجه شد، سعی دارند این شوک را جامه عمل بپوشانند و با پروژه کهنه مظلومنمایی و تحریک احساسات هواداران سابق برای حمایت از این «مظلومان» اهداف محقق نشده خود در تخطئه بسیج طی فتنه سال گذشته را از این طریق عملی سازند.