انرژی درمانی اصلاح‌طلبان در کویر فتنه


انرژی درمانی اصلاح‌طلبان در کویر فتنه

این ایام، سپهر سیاسی کشور آغشته به تحرکاتی است که جانمایه آن را «نیرنگ»، «فریب» و «‌دروغ مضاعف» شکل می‌دهد.

طلایه‌داران این وضعیت فتنه‌گرانی هستند که بی‌شک تحرکات امروز خود را مدیون کوتاهی برخی دستگاه‌ها می‌باشند.

فتنه‌گرانی که این روزها باردیگر موضوع تقلب در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را آن‌هم به عنوان تابعی از کودتا، طرح و عنوان می‌کنند، یک بازی پیش دستانه را در دستور کارخود قرار داده‌اند.

اینان بر این باورند که آنچه باعث برانگیخته شدن صدای برخی معترضان شد موضوع تقلب در انتخابات بود، لذا ریزش شدید حامیان به این علت است که این موضوع در بحبوحه فعالیت جریان فتنه به حاشیه رفته و باید باردیگر به فهرست و محور فعالیت‌ها بازگردد اما با یک متمم و آن اینکه برای توجیه دلیل بازگشت به این نقطه، این محور باید تابعی از یک موضوع جدیدتر تحت عنوان «کودتا» تعریف و تفسیر شود.

این جریان اما در حالی به موضوع کودتا و تقلب در انتخابات می‌پردازد که خود هنوز پاسخ نداده به شبهاتی اصلی، به چند محور دست یازیده است، محورهایی همچون: 1ـ مهندسی معکوس برای جابه‌جایی موقعیت‌ها در عرصه شاکی و متشاکی 2ـ با تکیه برادبیات و مرام چپ، اصلی و فرعی کردن موضوعات 3ـ حملات پیش‌دستانه برای قراردادن طیف مقابل خود تحت عنوان نیروی عمل کننده سلبی نه ایجابی 4ـ مشوش ساختن دوباره اذهان عمومی با نیرنگ‌های تبلیغاتی خود 5ـ دامنه‌دار ساختن تحرکات خود برای زنده نمایی جریان فتنه 6ـ بی‌قاعده ساختن سپهر و فضای سیاسی کشور 7ـ‌تلاش برای ایجاد بی اعتمادی به نظام و حاکمیت 8ـ بزرگنمایی از خود و تلاش برای معماری هویت مقاومت نمایشی جهت نشان دادن شرایط بحرانی در جامعه 9ـ به چالش کشیدن گروه‌های مرجع که در مقابل فتنه قرار گرفتند. تعبیر بازگشت به روحانیت سنتی و... در همین راستا قابل ارزیابی است. 10ـ ایجاد حس بی اعتمادی از دو طریق تردید در صداقت حاکمیت و شک درکارایی آن 11ـسیاه‌نمایی برای کاهش روانی رضا‌مندی سیاسی 12ـ ایجاد حس «بیگانگی سیاسی» با حاکمیت. به این معنا که فرد و افراد ناتوان در تاثیر گذاری در عرصه تصمیم‌گیری‌ها، تصمیم‌سازی‌ها و ساخت سیاسی – اجتماعی جامعه می‌باشند. 13ـ تزریق احساس بی‌قاعدگی سیاسی به معنای از بین رفتن قواعد و قوانین در مناسبات سیاسی 14ـ ایجاد احساس بی معنایی سیاسی.

تلاش برای عملیاتی ساختن این محورها از سوی جریان فتنه در حالی صورت می‌گیرد که هنوز این جریان به پرسش‌های اساسی و برخی تحرکات براندازانه خود پاسخی نگفته است. پرسش هایی که به‌وضوح نشان می‌دهد این جریان چگونه با سلب «آگاهی» از ملت و با چاشنی« دروغ بزرگ» ظلم آشکاری را به آنان و نظام روا ساخت.

و اما پرسش‌ها:

1ـ دلیل حمایت تمام قد گروه‌های اپوزیسیون، ضد‌انقلاب و تلویزیون‌های ماهواره‌ای از دو کاندیدای اصلاح‌طلب چه بود؟

2ـ در حالی که در ایام انتخابات خود بر مشکل اساسی خود یعنی پنج دهک پایین جامعه تاکید داشتند چرا مدعی رأی این دهک‌ها می‌باشند؟ اظهارات محمدرضا تاجیک در 21 فروردین 88 تنها دو ماه مانده به انتخابات و تصریح بر این که مشکل اساسی آنان دهک‌های پایین جامعه می‌باشد، سندی غیر قابل انکار در این زمینه است.

3ـ دلیل استفاده از آموزه‌های جین شارپ پدر انقلاب مخملی از سوی ستادهای جریان فتنه چه بود؟

4ـ طراحی پیامک تجمع میلیونی، رو به روی وزارت کشور، ساعت 24 روز جمعه 22 خرداد توسط چه کسانی انجام شد؟

5ـ دلیل اقدام غیر قانو نی مبنی براعلام زود هنگام پیروزی خود در انتخابات چه بود؟

6ـ طرح تقلب در انتخابات مبتنی بر چه شواهد و مدارکی مطرح گردید؟ آیا طرح این موضوع در حالی که آرای ملت در حال شمارش بود یک نوع تلاش برای تغییر ماهیت آرای داده شده نبود؟

7ـ تأکید بر ابطال انتخابات در حالی که هیچ مدرکی در این زمینه ارائه نشد چرا و به چه دلیل انجام شد ؟آیا این اقدام کودتا علیه رأی ملتی که کاندیدای اصلاح‌طلبان را نپسندیدند، نبود؟

8ـ چرا با گذشت 15 ماه از انتخابات سال 88 هنوز هیچ مدرکی مبنی بر دخالت در انتخابات از سوی جریان فتنه طرح و ارائه نشده است.

9ـ دلیل کشیدن غیرقانونی افراد به خیابان‌ها چه بود؟ آیا این اقدام در حالی که مجوزی صادر نشده بود، کودتایی علیه حاکمیت نبود؟

10ـ مدعیان پیروان امام(ره) زمانی که اندیشه‌های ایشان مورد اهانت قرار گرفت، چرا غیرتشان به غلیان درنیامد؟

11ـ چرا فتنه‌گران حمایت استکبار، گروه‌های اپوزیسیون و ضدانقلاب از خود را تکذیب نکرده و حتی نمایندگانی را نیز با برخی از این گروه‌ها برای ملاقات گسیل داشتند؟

12ـ فتنه‌گران و اصلاح‌طلبان چرا در مقابل شعارهای علیه ولایت فقیه، علیه شخص رهبری و ارکان نظام به واکنش نمی‌پردازند. آیا اینان با این شعارها همراه هستند که موضعی اخذ نمی‌کنند؟

بی‌تردید گرچه سؤالات بی شمار دیگری نیز در این خصوص مطرح می‌باشد اما باید گفت تحرکات و تلاش‌های فتنه‌گران بی‌شک از حیث تاثیر گذاری و مؤثر بودن در جامعه با مشکلات زیادی روبه‌روست. دلیل این مساله را باید در چند محور جست‌وجو کرد.
این محورها عبارتند از: الف‌ـ جریان فتنه به دلیل هدف گذاری‌های جمعیتی خود همچنان بر حفظ علقه‌های جمعیتی خود در دهک‌های بالا و طبقه متوسط تاکید داشته لذا سطح درگیر ساختن ترکیب جمعیتی به لحاظ علقه‌های دهک‌های پایین که نمود آن در 9 دی و 22 بهمن 88 ظهور و بروز یافت، برای این جریان کاملاً منتفی است. ب ـ جریان فتنه تلاش بسیاری دارد که اقدامات خود را ازطریق شبکه‌های اجتماعی سامان دهد؛ شبکه اجتماعی که بی‌تردید بر پایه سرمایه اجتماعی و قابلیت‌های آنان شکل می‌گیرد نیازمند سه پایه هنجارهای اعتماد بین اشخاص، شبکه اجتماعی و سازمان اجتماعی می‌باشد.
در حقیقت نگاهی به این ساختار نشان می‌دهد که این جریان با مشکلاتی نیز در این حوزه روبه‌روست، چرا که طیفی از معترضان که پرسش‌هایی در زمینه انتخابات داشتند یا قانع شدند و یا هنوز بر پرسش‌های خود مصر بوده و پاسخ‌های دقیق‌تری را طلب می‌کنند اما این طیف به دلیل روحیه محافظه‌کارانه تمایلی به بروز رفتارهای انقلابی و ضد حاکمیتی از خود ندارد. لذا این طیف عملا از چرخه شبکه اجتماعی این جریان حذف می‌شود. از دیگر سو طیفی نیز که معارضه با نظام را هدف خود دانسته و با جریان فتنه همراه است 1ـ دارای عقبه و استعداد نیرویی ضعیفی است و 2 – در غایت نظام سیاسی دارای افتراق نظرهایی با فتنه‌گران می‌باشد. ج ـ یکی از اساسی ترین مولفه‌های شبکه‌های اجتماعی پذیرش سیاست‌ها و انسجام گروهی می‌باشد. در حالی که کاملاً مشخص است که جریان فتنه در این زمینه با مشکل اساسی روبه‌روست. درحالی که انتظار می‌رود اعضای شبکه به از دست رفتن آزادی‌های فردی در شبکه توجه داشته، محدودیت در ورود و خروج آزادانه به شبکه را درک کنند، اما ملاحظه می‌شود که این موارد به هیچ عنوان رعایت نشده و شکل از هم گسیخته ای از فعالیت‌ها در سایت‌ها و رسانه‌های آنان مشاهده می‌شود. بیان مطالبی در تعارض با هم، طرح مطالبی با ایجاد هزینه برای شبکه و. . . نشان می‌دهد فتنه‌گران تا شکل‌دهی مطلوب و ابتدایی به شبکه‌های اجتماعی خود راه بسیاری دارند. دـ اگر بنا بر آموزه‌های مورد توجه جریان اصلاح‌طلبان اشاره داشته باشیم که جوامع امروز، دیگرجوامع شرکا نیست، باید گفت که شبکه فتنه‌گران با مصائب دیگری روبه‌روست، چرا که در ایجاد شبکه اجتماعی مهمترین بخش، تلاش برای امری مشترک به شکل کار گروهی و جمعی و عبور از خود خواهی و دیکتاتوری‌های فردی است. مسأله‌ای که به‌وضوح در میان جریان فتنه و سران فتنه مشاهده نمی‌شود. یعنی در حقیقت نسبت به صداقت و راستی افراد درشبکه اطمینان لازم وجود ندارد در چنین شرایطی آن چه که وجود دارد هرز هرچه بیشتر پتانسیل‌ها می‌باشد. وـ «اعتماد» بی‌شک عنصری اساسی در ایجاد شبکه‌های اجتماعی است. به بیان دیگر این اعتماد است که موجب تسهیل همکاری‌ها شده و خود این همکاری‌ها نیز به نوبه خود تولید اعتماد می‌کند. اما در این میان با توجه به عدم صداقت و بی‌اعتمادی برخی اجزای مختلف فتنه‌گران از سران گرفته تا حامیان کاملاً می‌توان اذعان داشت که همگونی و شبکه شدن این جریان به چه میزان سخت و دشوار می‌باشد.
 در مجموع با توجه به مطالب گفته شده می‌توان دریافت جریان فتنه که با یک دروغ خلقت یافته و با فرار از پاسخگویی و با برخی اهمال‌ها خود درجایگاه شاکی قرار گرفته با معضلات و مشکلات غیر‌قابل اغماضی روبه‌روست که غیر قابل انکار است اما در این میان نباید فراموش کرد که این جریان با مهندسی معکوس ضمن تلاش برای دور جدید دروغ‌پردازی‌های خود به دنبال شروع بازی از زمین اصولگرایان و ایجاد تفرقه میان آنان می‌باشد؛ مسأله‌ای که بی‌گمان هوشیاری مضاعفی را دنبال می‌کند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد