یکی از سایتهای حامی میرحسین موسوی، مدعی شد که تاج زاده تحت فشار به بی اساس بودن تقلب اذعان کرده است.
انتشار یک فیلم ویدئویی در سایت یوتیوب که درباره اذعان یکی از سران فتنه 88 به دروغ بزگ تقلب است، با واکنش جالب و البته دستپاچه رسانههای این جریان روبرو شده است.
در این فیلم، "مصطفی تاجزاده" خطاب به محسن صفائی فراهانی و عبدالله رمضان زاده از اعضای حزب مشارکت میگوید: برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم می دونم که در انتخابات تقلب نشده. ممکنه که یکی دومیلیون عقب جلو شده باشه ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم.حالا به جای 25 میلیون و 14 میلیون شده باشه 24 میلیون و 15 میلیون مثلا. ما انتخابات رو باختیم.
امروز سایتهای وابسته به جریان فتنه که روز گذشته استراتژی "سکوت مطلق" را در برابر این ویدئو در پیش گرفته بودند، رویکرد جدیدی را اتخاذ کردهاند.
در همین راستا یکی از سایتهای حامی میرحسین موسوی، در ادعایی بامزه اظهارات تاجزاده در این ویدئو را برای "تمسخر مسئولان" دانسته است!
این سایت نوشته است: "این اظهارات میتواند تمسخر سخنان مسئولان نظام برای حضار باشد."
البته در بخش دیگری از این مطلب، تئوری "اعتراف تحت فشار" که اساسیترین و رایجترین اظهارنظر این جریان در واکنش به سخنان افشاگرانه عوامل فتنه است، بیان و ادعا شده که تاجزاده تحت فشار این سخنان را مطرح کرده است.
گفتنی است فعالان سیاسی معتقدند انتشار این فیلم نشان میدهد سران و چهره های شاخص فتنه ادعای "تقلب در انتخابات" را تنها با هدف تحریک نیروهای عادی خود مطرح کردند چنانچه بسیاری از آنان در محافل خصوصی به دروغ بودن این ادعا اعتراف دارند.
اختصاصی/دستگیری حفاران غیر مجاز وابسته به یک آقازاده
به تازگی تعداد 5 نفر در شهرستان ابرکوه با دستگاه گنج یاب که قصد داشتند قلعه حاجی خان اسفند آباد را مورد کاوش قرار دهند توسط ناجا دستگیر گردیدند.
دستگیرشدگان اعتراف نموده اند که از طریق یک واسطه به یکی از آقازاده ها می باشند.
دعای روز هفتم
خدایا مرا در این روز به روزه و اقامه نماز یاری کن و از لغزشها و گناهان دور ساز وذکر دائم که تمام روز به یاد تو باشم نصیبم فرما ، به حق توفیق بخشی خود ای رهنمای گمراهان عالم .
آقای خاتمی؛ انتقاد با براندازی فرق دارد | ![]() | ![]() |
اخیراً رئیس جمهور سابق کشورمان با گروههایی از دوستانش دیدار و درمیان آنها سخنانی میفرمایند که برخی جملات آن در رسانهها منعکس میشود. یکی از این جملات اخیر ایشان که با استقبال شدید رسانههای مدعی اصلاحات و همچنین بی بی سی و صدای آمریکا و ... روبرو شده، چنین است: «در حکومتهای خودکامه انتقاد یعنی براندازی» رئیس جمهور سابق کشورمان در این جمله ایهامدار و کنایهآمیز مشخص نکردهاند که منظورشان از «حکومتهای خودکامه» دقیقاً کدام حکومت در جهان امروز است و چه کشوری مصداق این جمله ایشان بوده است اما اگر برخی مخاطبان این سخن، تصور کنند این جمله کنایهآمیز به جمهوری اسلامی ایران برمیگردد، محض اطلاع شان باید یادآوری شود در ایران امروز، انتقاد با براندازی تفاوت کاملاً روشن و شفافی دارد. ما در پایگاه اینترنتی الف با شدیدترین الفاظ به مسوولان اجرایی طراز اول کشور انتقاد میکنیم. ما به عنوان یک رسانه، با تمام توان جلوی تصمیمات و رفتارهای غیرقانونی آقای احمدی نژاد می ایستیم و با صریح ترین بیان ممکن دروغگوها و منافقان رسوخ کرده در حکومت را رسوا می کنیم، اما کسی از انتقادهای ما تلقی براندازی ندارد چرا که در چارچوب قانون و مستند به قانون انتقاد می کنیم. برخلاف جمله اخیر غیرشفاف و ایهام دار آقای خاتمی، «براندازی»؛ تعریف و مصداق مشخص دارد. براندازی یعنی «طراحی و اجرای برنامهای برای تغییر حکومت از روشهای غیرقانونی» این برنامه میتواند از مسیر اقدام مسلحانه و یا از طریق نرم باشد. منظور از براندازی نرم یا کودتای نرم، استفاده از انواع رسانهها برای فضا سازی دروغ، ایجاد شایعه و فریب گسترده افکار عمومی برای اقدام به نافرمانی مدنی و اعمال انواع فشارها بر نهادهای رسمی و قانونی برای اجرای خواستههای طراحان براندازی یا کودتای نرم است. براندازی با انتقاد تفاوت روشن دارد. اکنون چند نمونه اقدام به براندازی اعم از سخت یا نرم را یادآوری میکنیم شاید حافظه آقای خاتمی بخاطرشان بیاورد که سال گذشته چه در چه فاجعه خیانت باری نقش آفرینی کردهاند: *ایجاد شایعه درباره پیروزی قطعی مهندس موسوی و ارسال گسترده شایعه فوق به موبایلهای شهروندان، مصداقی از یک عملیات براندازی نرم است. *اینکه یک نامزد انتخابات ساعت 23 روز انتخابات خود را در جمع خبرنگاران پیروز قطعی؛ «پیروز قطعی» انتخابات معرفی کند، در شرایطی که در اکثر شهرهای بزرگ هنوز صندوقها بازنشده بود، مصداقی از یک عملیات براندازی نرم است. *اینکه نامزد معترض به نتیجه انتخابات بجای شکایت به ناظر رسمی و قانونی انتخابات و ارائه سند برای ادعای تقلب، هواداران خود را به اعتراض خیابانی دعوت کند، مصداقی از یک عملیات براندازی است. *وقتی عدهای اوباش درون یک تجمع اعتراضی (25 خرداد- خیابان آزادی) نفوذ میکنند و به شکلی سازماندهی شده به یک مرکز نظامی حاوی اسلحه حمله میکنند، این تدارک برای عملیات براندازی مسلحانه است... آقای خاتمی، تفاوت انتقاد و براندازی را متوجه شدید؟ ظاهراً تعلل دستگاه قضایی در محاکمه سران کودتای سال 88 آنها را گستاخ و طلبکار هم کرده است. نخیر آقای خاتمی، حتی اگر این دنیا هم بخاطر همکاریتان با سران کودتا محاکمه نشوید، ننگ همکاری با براندازان و ننگ بازیگری به عنوان مهرهای از کودتای انگلیسی آمریکایی سال 88 تا قیام قیامت و تا پل صراط بر پیشانی شما حک شدهاست و این دنیا و دنیا باید جوابگوی کارهایتان باشید. نظام جمهوری اسلامی خیلی نجابت کرد که عملکرد دوستان شما در سال 88 را «فتنه» نامید چرا که آن کارها و مصداقهایی که اشاره شد، چیزی بیش از فتنه و دقیقاً مصادیق یک عملیات کودتا و براندازی بود. آقای خاتمی، درست است که برخی مسوولان سینه گشادهای در برابر انتقاد ندارند و بعضاً منتقد را منکوب میکنند- روشی که امروز دولت با منتقدان باند مشایی و رحیمی پیش گرفته است- اما انتقاد با براندازی کاملاً فرق دارد. لطفاً مغالطه نفرمایید. |
حقیقتش من از اولش هم انقلابی نبودم
در اعتراض به پخش تصویر مبارک امام خمینی (ره) بر روی تصنیف «ایران ای سرای امید» به بیبیسی فارس میگوید: «آن آهنگ یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان میدهد اما دیدم که اینها روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان میدهند که دارد از پلههای هواپیما پایین میآید، خب من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! و دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگهای من سؤاستفاده اینجوری میکنند.
مدتی است که پخش نشدن دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و در لحظات افطار به دغدغه اول و سوژه داغ برخی رسانهها مبدل شده است.
اگر نگاهی گذزا به تیترهای خبری این رسانه بیندازیم خواهیم دید دهها تحلیل و تفسیر و یادداشت در چرایی پخش نشدن ربنا نوشتهاند و یادداشتهای رنگارنگ فراوانی در تعریف و تمجید از این خواننده موسیقی سنتی بیان کردهاند و به نوعی از رسانه ملی خواستهاند این اثر را در شبکههای رادیو و تلویزیون برای مردم پخش کند، اما در لابهلای تمامی یادداشتهای نوشته شده نکتهای که پنهان مانده و یا نویسندگان سعی در پنهان نمودن اصل ماجرا داشتهاند، دلایل اصلی پخش نشدن صدای شجریان است که در گزارش تحلیلی پیش رو به واکاوی این موضوع خواهیم پرداخت.
*در اردوگاه دشمنان تابلودار
در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری سال 1388، محمدرضا شجریان به عنوان خوانندهای مطرح شکوه و شکایت خود را به دامان بیگانگان برد و با مصاحبههای متعددی که با شبکههای بیگانه انجام داد، خود را کاملا در اردوگاه دشمنان تابلودار نظام جمهوری اسلامی قرار داد.
مصاحبههای شجریان با بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، سیانان، تلویزیون استرالیا و ... به خوبی نشان داد که شجریان هیچگونه اعتقادی به مبانی اصلی نظام جمهوری اسلامی که بر آمده از خواست و اراده عمومی ملت ایران است ندارد، به گونهای که در مصاحبه تیرماه سال 1388 با شبکه بیبیسی فارسی به نوعی مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاکیهای فراوانی را نثار شخص رییس جمهور قانونی مردم ایران کرد. وی در مصاحبه دیگر با همان شبکه کشور بریتانیا این بار نه رییس جمهور بلکه مستقیما حضرت امام خمینی (ره) آن یار سفر کرده را در تیررس سخنان نسجیده خود قرار داد و از این که صدایش بر تصاویر پیاده شدن امام راحل از هواپیما در سال 1357 از تلویزیون پخش میشود به شدت انتقاد کرد و اعلام کرد که من این آهنگ را برای ایشان نخواندهام!
با مروری بر سخنان شجریان با رسانههای ضدانقلاب و مخالف جمهوری اسلامی شاید بهتر بتوان به عمق تفکر ضدانقلابی این خواننده موسیقی سنتی پی برد.
شجریان در سال 1388، روز 15 شهریور ساعت 20 به وقت تهران در گفتوگوی مستقیم با شبکه تلویزیونی صدای آمریکا و در برنامه دو روز اول گفت: «واقعا این انتخابات نباید نتیجهاش به این شکل در میآمد. من فکر نمیکنم اینها بعد از این بتوانند مملکت را اداره کنند، فقط میتوانند کنترل کنند و کار دیگری نمیتوانند بکنند!»
شجریان در همین مصاحبه در پاسخ به سؤال یکی از بینندگان صدای آمریکا که از او پرسید آیا اگر در تهران هم بودید حاضر به انجام با صدای آمریکا میشدید، میگوید: «بله، اگر در تهران هم بودم این مصاحبه را میپذیرفتم.»
مجری برنامه رضا فرهودی هم با زیرکی تمام در لابهلای سؤالات هنری و موسیقی، مسایل سیاسی را نیز مطرح میکرد که به گفته کارشناسان، صدای آمریکا بهترین بهرهبرداری را از شجریان در راستای مقاصد ضد ایرانی خود برد.
مصاحبه شجریان با صدای آمریکا نشان داد که این خواننده که قرار است متعلق به همه مردم باشد اینک از یک طرف به عروسک خیمه شب بازی دشمنان نظام و انقلاب اسلامی مبدل شده و از طرف دیگر به تریبونی برای مقاصد آشوبطلبان بدل گردیده است.
اما این همه ماجرای شجریان نبود، بلکه او راه جدیدی را آغاز کرد که مصاحبه با بیبیسی، سیانان و شبکه تلویزیونی استرالیا به نوعی چهره پنهانی خود را به خوبی نشان داد.
* شجریان: هراسی از زندان ندارم
مصاحبه شجریان با بیبیسی فارسی و در برنامه مستند «پژواک روزگار» لایههای انحرافی دیگری از افکار وی را برای همگان مشخص کرد.
وی که در پژواک روزگار با صادق صبا، عامل صهیونیستی در شبکه تلویزیونی استعمار پیر گفتوگو میکرد کاملا نشان داد که هیچگونه اعتقادی به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ایران که بر آمده از خواست و اراده ملت بزرگ کشورمان است ندارد. انقلابی که در به ثمر رسیدن آن هزاران هزار خون پاک جوانان به پای آن ریخته شد و جنگ تحمیلی هشت ساله و رشادتهای متعدد مردم در ایستادگی های نهال انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را پشت سر خود دارد.
این مصاحبه که روز یکشنبه بیستوششم اردیبهشت ماه سال جاری 1389 از شبکه بیبیسی فارس پخش شد شجریان را چهرهای ضدانقلاب و مخالف صددرصد جمهوری اسلامی نشان داد.
بخشی از سخنان شجریان با بیبیسی فارس را بخوانید: «حقیقتش من از اولش هم انقلابی نبودم ولی دور و بر من همهاش افرادی بودند که گرایش سیاسی و چپی داشتند و مجبور بودم توی آن بچهها باشم، چون اطراف من همه سیاسی حرف میزدند»
شجریان در اعتراض به پخش تصویر مبارک امام خمینی (ره) بر روی تصنیف «ایران ای سرای امید» به بیبیسی فارس میگوید: «آن آهنگ یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان میدهد اما دیدم که اینها روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان میدهند که دارد از پلههای هواپیما پایین میآید، خب من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! و دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگهای من سؤاستفاده اینجوری میکنند.»
شجریان در بیان گوشه دیگری از اعتقادات خود به حکومت اسلامی ایران در پاسخ به سؤال خبرنگار بیبیسی درباره دلایل اجرای اثر «بیداد» که در سال 1361 اجرا شده، میگوید: «بعد از چهار سال از به ثمر رسیدن انقلاب دیدم که قولهایی که داده شد کو؟ چرا دروغ گفتند و ... من هم خواندم یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد»
شجریان در ادامه همین مصاحبه در پاسخ به صادق صبا رییس بخش فارسی بیبیسی که از او میپرسد اصولا نگران نیستید که حکومت ایران بخواهد با شما برخورد کند یا شما را بازداشت کنند، میگوید: «نه، چه برخوردی بکنند؟ اصلا از زندان و بازداشت هراسی نیست!»
شجریان در همان مصاحبه مدعی میشود که در جامعه ایران یک خشم فرو خورده علیه جمهوری اسلامی وجود دارد و معقتد است که مردم و حکومت در برابر یکدیگر ایستادهاند.
با این حال اگر محمدرضا شجریان و مواضع سیاسی او تا قبل از این مصاحبه، انتقاد به دولت دهم محسوب میشد، اما اظهارات صریح و بیپرده او در مستند پژواک روزگار در بیبیسی فارسی به خوبی نشان داد که مشکل ایشان فقط روی کار آمدن دولت دکتر محمد احمدینژاد نیست بلکه او از ابتدا نیز با اصل جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه مخالف بوده و در این مدت شاید فرصت اعلام مواضع صریح خود را نیافته است.
البته تناقضگوییهای فراوانی هم در نظرات شجریان در این برنامه وجود دارد. محمدرضا شجریان در گفتوگو با بیبیسی توضیح میدهد که در زندگیاش هیچگاه گرایش سیاسی خاصی نداشته ولی میگوید که همیشه با خواستههای مردم برای آزادی و دموکراسی همسو بوده است، یعنی از یک طرف خود را خارج از چارچوبهای تعریف شده سیاسی به حساب میآورد و از طرف دیگر تندترین انتقادات خود را به رئیس جمهور و نظام جمهوری اسلامی بیان میکند.
* گریه شجریان پشت دوربین شیطان بزرگ
محمدرضا شجریان با در آمیختن هنر موسیقی سنتی و آواز با سیاست آن هم از نوع اپوزیسیون خارجنشین ضدانقلاب به ریزش هواداران خود دامن زد، به گونهای که گفته میشود خیل عظیمی از طرفداران خود را با مواضع ضدانقلابی از دست داده است.
محمدرضا شجریان در روز یکشنبه بیستوسوم خرداد 1389 و به مناسبت سالگرد بیستودوم خرداد سالگرد شکست فتنهگران از ملت ایران، اینبار با شبکه تلویزیونی سیانان به گفتوگو پرداخت و در جلوی دوربین تلویزیون شیطان بزرگ گریه کرد و علیه جمهوری اسلامی ایران مواضع تندتری اتخاذ نمود.
شجریان به سیانان گفت: «در طول 31 سال گذشته حتی یک هفته یا یک روز هم احساس شادی نکردم!»
وی با سیاهنمایی از وضعیت داخلی ایران مردم را اقشاری بدبخت و بیچاره ترسیم کرد که گرفتار رژیم دیکتاتوری شدهاند.
شجریان به سیانان گفت: «من هر جای دنیا که میروم و میبینم که مردم خوشحال و شاد هستند دوست دارم، ولی در کشور خودم وقتی میبینیم یک زن بدون پشتیبان در کنار خیابان مجبور به سیگارفروشی است ... من این صحنهها را نمیتوانم ببینم.... (و اشک شجریان جاری میشود.)
شجریان در گفتوگو با سیانان، هنر را ابزاری سیاسی علیه حکومتها و خصوصا جمهوری اسلامی ایران میداند و میگوید: «هنر در ذات خود یک نوع اعتراضه، برای همین حکومتها، وقتی هنر پا به عرصه تقابل میگذاره از اون وحشت دارند و میترسند!...»
* شجریان در تلویزیون استرالیا: باید دین از سیاست جدا شود!
دامنه مصاحبههای شجریان با رسانههای ضد انقلاب هر روز وسیعتر و گستردهتر میشود تا جایی که پای جناب شجریان حتی به شبکه اس. بی.اس استرالیا هم باز شد و این بار استاد آواز ایران پا را از سیاست هم فراتر نهاد و مستقیما دین ملت مسلمان ایران را نشانه گرفت و خواستار جدایی دین از سیاست شد. همان شعاری که سالهای سال است دشمنان بیرونی و برخی فریب خوردگان داخلی آن را تکرار میکنند.
شجریان در تلویزیون استرالیا گفت: «30 سالی است که مذهب در سیاست وارد شده و حکومت را به دست گرفته و نتیجه بسیار بدی داشته است! و همه! به این باور رسیدهاند که باید دین و مذهب از سیاست جدا شود...»
شجریان در پاسخ به سؤال خبرنگار شبکه تلویزیونی اس.بی.اس استرالیا درباره این که با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانههای سیاسی خود آیا قصد دارد با این کارها با جمهوری اسلامی دهنکجی کند، میگوید: «آنها راه خودشان را میروند و میگویند قوانین الهی است و قابل تعویض نیست ... آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را میکنیم.»
دیدگاهها و اظهارنظرهای محمدرضا شجریان علیه دین و مذهب و نظام جمهوری اسلامی و رییسجمهور قانونی در رسانههای ضدانقلاب، آنچنان با آب و تاب تمام پخش میشد که گویی شجریان هنر خود را مدیون غربیها است. این در حالی است که که اگر زندگی شجریان از آغاز تاکنون را مرور کنیم خواهیم دید که در سالهای آغازین انقلاب اسلامی سال 1357 او در یک منزل استیجاری در یکی از نقاط تهران زندگی میکرد. طبق گفته خودش در گفتوگو با بیبیسی فارسی، برنامه مستند پژواک روزگار - اما اینک او به عنوان یکی از مردان ثروتمند ایرانی محسوب میشود.
کارشناسان امور فرهنگی و هنری معتقدند که شجریان تمامی ثروتهای هنری و مادی و معنوی خود را مدیون انقلاب اسلامی است، چرا که با وقوع انقلاب 1357 بساط بسیاری از خوانندگان کوچه بازاری و سنتی برچیده شده و در واقع میدان فعالیت به دست شجریان و یکی دو نفر دیگر افتاد و صدا و سیما نیز در معرفی او به مردم نقشی بهسزا ایفا کرد.
* ربنای شجریان چرا پخش شود؟
با سیری که در مواضع یکسالونیم اخیر محمدرضا شجریان داشتیم و بخشهایی از گفتوگوها و دیدگاههای صریح وی درباره سیاست و مذهب را بیان کردیم، حال جای این سؤال اساسی باقی است، فردی که هیچگونه اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی ندارد چرا و به چه دلیلی باید صدای او از رسانه ملی پخش شود؟
شجریانی که با مواضع ضد انقلابی خود به نوعی وطن فروشی را در رسانههای جهان به عینه به نمایش گذاشت و در هر کشوری و در هر رسانهای طبل رسوایی جمهوری اسلامی را به زغم خویش نواخت و حتی اوج بیاعتقادی خود را به امام امت، آن مراد ملت ایران نشان داد، چه ضرورتی دارد که صدای چنین فردی که با صراحت به باورهای اعتقادی مردم ایران تاخته است، اینک در پای سفره ارزشمند افطار پخش شود و به راستی چرا باید ملت ایران با صدای فردی که به ارزشهای آنها خیانت و توهین کرده است، روزه خود را افطار کنند؟
در یکی از یادداشتهایی که چند روز پیش در یک روزنامه مدعی اصلاحطلبی به چاپ رسیده بود، نویسنده میان هنر شجریان و مواضع سیاسی او تمایز قایل شده بود و خواسته بود که مسئولان این دو مقوله را با هم مخلوط نکنند! این در حالی است که جناب شجریان این دو مقوله را آنچنان با هم مخلوط کرده که اینک به هیچ عنوان نمیتوان میان آنها نقطه تمایزی قایل شد. مگر میشود صدای ربنای شجریان آن هم در لحظه افطار را شنید اما به یاد انتقاد او به پخش تصویر امام خمینی (ره) بر روی آهنگهایش نیفتاد؟ مگر میشود پس از یک روز روزهداری، در لحظه افطاری صدای شجریان را بشنوید اما یاد مواضع ضدانقلابی او شما را آزار ندهد؟
بر همین اساس با صراحت تمام میتوان اذعان کرد که امروز افرادی خواستار پخش صدای ربنای شجریان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی هستند که کمترین اعتقادی به نظام و انقلاب اسلامی ندارند چرا که اگر کمترین دلبستگی به جمهوری اسلامی در هر فردی وجود داشته باشد بدون شک تحمل شنیدن صدای شجریان آن هم در لحظه افطار را ندارد و امیدواریم که رسانه ملی، همچنان که تاکنون این صدا را پخش نکرده همچنان بر این موضع خود استوار و پا برجا بماند